دشت بهشت

نویسنده: جان اشتاین بک

از میان مزارع دشت بهشت، ملک ریموند بَنکس از همه انگشت‌نماتر بود. ریموند پنج هزار مرغ و خروس و هزار اردک سفید داشت. مزرعه در بخش شمالی دره، یعنی زیباترین قسمت آن ناحیه قرار داشت. ریموند زمینش را به کَرت‌هایی از یونجه و کلم‌پیچ تقسیم کرده بود. مرغدانی درندشت را اغلب با دوغاب سفید می‌کرد تا تمیز و نو به‌نظر برسد. در زمین ریموند، از زباله‌های معمولِ مرغداری‌ها اثری نبود.

برای اردک‌ها هم حوضی گرد و بزرگ درست کرده بود که با لوله‌ای پنج سانتی‌متری لب به لب از آب تمیز پر می‌شد. سرریز حوض روانه‌ی کَرت‌های کلم‌پیچ پُربرگ می‌شد یا پای کشت یونجه می‌رفت. تماشای نوک زدن و خاک‌بازی دسته‌ی بزرگ مرغ و خروس‌های سفید و تمیز در صبح‌های آفتابی در یونجه‌زار لذت داشت و تماشای آب‌بازی باشکوه هزار اردک سفید در استخر، حالی خوش به بیننده می‌داد. اردک‌ها مثل لِویاتانی غول‌پیکر لخت و سنگین به آب می‌زدند. تمام روز در مزرعه، سروصدای مرغ و خروس‌ها به گوش می‌رسید.

صفحه ۱۸۶

دشت بهشت

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

رمان‌نویسی که هراس می‌آفریند!

مروری بر فال خون نوشته‌ی داوود غفارزادگان

قرائتی خیال‌انگیز از اعجاز و دیوانگی

مروری بر کتاب خیابان تمساح نوشته‌ی برونو شولتز

معجزه‌ی بخشش را دست کم نگیرید

مروری بر کتاب بده و بستان نوشته‌ی آدام گرانت

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید