کتاب در کشور مردان

نویسنده: هشام مطر

نیمه شب با صدای شکستن شیشه از خواب بیدار شدم. چراغ آشپزخانه روشن بود مامان به زانو بود و با خودش حرف می‌زد و خرده شیشه ها را از کف زمین جمع می‌کرد پابرهنه بود مرا که دید دهانش را با دستش پوشاند. دست‌های مشت شده اش پر از خرده شیشه بود و کرکر می‌کرد، کرکر عصبی غریبی که چیزی بود بین خنده و گریه دویدم دمپایی هایش را بعد آن را به طرفش انداختم اما او سر تکان داد و تلوتلوخوران به طرف سطل آشغال رفت و دستش را خالی کرد. بعد بنا کرد به جارو کردن کف زمین. جارو که به دمپایی رسید، مکث کرد و بعد آنها را پوشید.

صفحه ۱۵

افزودن به پاکت خرید 47,500 تومان

کتاب در کشور مردان

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تنها یک مهارت در زندگی؛ آن هم این است: تحمل

درباره‌ی کتاب هزار خورشید تابان نوشته‌ی خالد حسینی

داستان، به مثابه‌ی رویارویی با یک شخص، نه یک اتفاق

مروری بر کتاب شرط بندی روی اسب مسابقه نوشته‌ی امیرحسین خورشیدفر

هر چه باداباد

نقد و بررسی کتاب هر چه باداباد اثر استیو تولتز

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 47,500 تومان