
کتاب در پناه هیچ
لابد یکی از آن خواب های همیشگیاش را دیده بود که از زندگی واقعی برایش حقیقیتر بود و باعث میشد موقع بیداری هراسان،ناامید و مات و مبهوت بماند.به سالهای قبل بر می گشت،در آپارتمانمان رو به دریای مانش و کلارایی که نمرده بود،از اتاقی به اتاق دیگر میرفت بی آن که حرف زدنش را قطع کند،بی دلیل هیجان زده میشد و پشت سرش بوی عطر،وانیل و شکر به جا می ماند،بابا توی آشپزخانه قایم شده بود و ماهی پاک میکرد
صفحه 82


مرد توی زیر زمین خانهام
برگرفته از کتاب "مرد توی زیر زمین خانهام" نوشتهی والتر موزلی، ترجمهی رضا اسکندری آذر، نشر هیرمند

پسری با پیژامهی راه راه
بریدهای از کتاب پسری با پیژامهی راه راه اثر جان بوین

این آدمها کی هستند؟
برگرفته از کتاب "عشق در زمستان آغاز میشود" نوشتهی سایمون ون بوی، ترجمهی عرفان مجیب، نشر هیرمند