کتاب درد | نشر اختران

نویسنده: مارگریت دوراس

این روزنگاری‌ها را، که دو دفتر بود، در کشوِ میز آبی رنگ خانه‌ام در نوفل لوشاتو بازیافتم.

هیچ یادم نیست چه وقت اینها را نوشته‌ام. ولی می‌دانم که همچو کاری را کرده ام، که نویسندة اینها من بوده‌ام. خط خودم را می‌شناسم، و به جزئیات آنچه شرح داده‌ام واقفم. مکان وقایع، ایستگاه راه‌آهن اُرسه‌ی، و مسیر و مسافت‌ها یادم است، ولی خودم را در حال نوشتن این روزنگاری‌ها اصلاً به یاد ندارم؛ کی نوشته‌ام، در چه سالی و چه ساعتی از روز و در کدام خانه؟ هیچ نمی‌دانم.

آنچه مسلّم است و بدیهی، این است که نمی‌توانم باور کنم همچو متنی را در همان دوره‌ای نوشته باشم که چشم به راه روبر «ل» بودم.

معلوم نیست چطور توانسته‌ام چیزی را بنویسم که هنوز هم نمی‌دانم چه عنوانی برای آن انتخاب کنم. بازخوانیش هم هراسانم می‌کند. و اصلاً چطور توانسته‌ام این نوشته‌ها را سال‌ها در آن خانة حومة شهر که مرتب دستخوش سیلاب‌های زمستانی است به فراموشی بسپارم.

اولین‌بار که یادش به ذهنم خطور کرد، زمانی بود که مجلة سورسی‌یر از من نوشته‌ای خواست مربوط به دورة جوانیم.

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب درد | نشر اختران

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: درد | نشر اختران
  • مترجم: قاسم روبین
  • ناشر : اختران
  • تعداد صفحات: 192
  • شابک: 9789642071043
  • شماره چاپ: 4
  • سال چاپ: 1399
  • نوع جلد: شمیز,رقعی
  • دسته بندی: داستان فرانسوی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

قلمی که از تبعید می‌نوشت

دوبراوکا اوگرشیچ: مروری بر زندگی و آثار

کیکی با طعم شیرین خانواده

مروری بر کتاب کودک خانواده شبیه کیک است نوشته‌ی شونا آینز

من دختری هستم که می‌خواهد فراموش کند...

مروری بر کتاب تافی نوشته‌ی سارا کروسان

کتاب های پیشنهادی