کتاب حسرت نمی خوریم

نویسنده: باربارا دمیک

مادران به دکتر کیم می‌گفتند : «نمی‌تونم بفهمم موضوع چیه. تنها چیزی که میدونم اینه که نمی‌تونم کاری کنم که بچه‌م دیگه گریه نکنه.» او دلسوزانه سرش را به نشانه تأیید تکان می‌داد، زیرا وضعیت را کاملا درک می‌کرد، اما از به زبان آوردن کلمات درمانده بود. چطور میشد به یک مادر گفت که کودکش نیاز به غذای بیشتری دارد وقتی که هیچ چیز بیشتری برای دادن به او نبود؟ دکتر کیم برگه می‌نوشت که کودک را در بیمارستان بپذیرند و می‌دانست که هیچ این وضعیت ندارد. بیمارستان هم هیچ غذایی نداشت. زمانی که نوبت او برای سرکشی بود، در بخش امراض کودکان راه می‌رفت، بچه‌ها با چشم‌هایشان او را دنبال می‌کردند . حتا زمانی که پشتش را به آنها می‌کرد، می‌توانست نگاه خیره شان روپوش سفیدش را احساس کند، بهت زده بود که آیا می‌توانست آنها را آرام کند یا نه، اما خیلی زود می‌فهمید ‌که نمی‌تواند. دکتر کیم، سالها بعد به من گفت: «اونا متهم‌کننده نگاه می‌کردن. حتا بچه‌های چهارساله می‌دونستن که می‌میرن و من هیچ کاری برای کمک به اونا نمی‌کردم. تنها کاری که می‌تونستم بکنم این بود که با مادرا سر جسد بی‌جون بچه‌هاشون گریه کنم.»

پشت جلد

افزودن به پاکت خرید 160,000 تومان

کتاب حسرت نمی خوریم

  • نام کتاب: حسرت نمی خوریم
  • مترجم: زینب کاظم خواه
  • ناشر : ثالث
  • تعداد صفحات: 435
  • شابک: 9786004051866
  • شماره چاپ: 8
  • سال چاپ: 1401
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: اوضاع اجتماعی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

بزرگ شدن آن‌قدرها هم بد نیست

مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشته‌ی دیو پتی

درباره‌ی ژان-کلود کاریر

ژان-کلود کاریر: مروری بر زندگی و آثار

یک داستان محشر

معرفی کوتاه کتاب کودک یک داستان محشر نوشته‌ی فوئب گیلمن

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 160,000 تومان