کتاب جبهه های افتخار
نویسنده: ژان روئو
این روحیهی بیاعتنایی و ازهمپاشیدگی و زوال تدریجی اشیاء بر همه چیز حاکم شده بود. پدر پُرانرژیمان در زمان حیاتش هرگز نمیگذاشت چفت و بست در و دروازهها از جا در برود. هوشیاری او اجازه نمیداد سوراخی دهان باز کند، یا رنگ دیواری پوستهپوسته شود، یا بامی نشت کند، یا از لولهای آب چکه کند. اگر ونیز را در اختیار میگذاشتند او جمهوری آبها را از تاراج سیل مصون میکرد، نماها را سیمان میکرد، چوبکاریهای فورمیکا را آببندی میکرد، کانالها را خشک میکرد، گوندولاهای ریلی اختراع میکرد و قطعا ونیز را نجات میداد. برای باغ پروژهی «قرن بزرگ» را در ذهن میپروراند؛ باغی با صخرهها، آبنماها و تاقچههای پُرگل. عمه کوچولو از همین حالا نگران این بود که آیا پدر جایی را هم به مجسمههای او اختصاص میدهد. شاهد این جنون طرحی بود که پدر بامداد روی کاغذ کشیده بود و چندتایی هم سنگ گرانیت از برتانی داخلی توی صندوق عقب ماشین با خودش آورده بود و کمی بعد، ته باغ کنار دیوار روی هم تلنبار شدند و طولی نکشید که زیر علفها از نظر پنهان شدند.
صفحه 95
- نام کتاب: جبهه های افتخار
- مترجم: مریم خراسانی
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 178
- شابک: 9786002298072
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1397
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فرانسوی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
مثل رویاروییِ چتر و چرخ خیاطی روی میز تشریح
مروری بر کتاب ایام آموختن نوشتهی آن ویازمسکی
لیلی در انجمن ماجراجویان – سفر به دانمارک، سوئد و نروژ
معرفی کوتاه کتاب کودک لیلی در انجمن ماجراجویان (سفر به دانمارک، سوئد و نروژ)
نقد بیطرفانهی دو کشور دوست و همسایه
مروری بر مجموعه داستان چشم سگ نوشتهی عالیه عطایی
کتاب های پیشنهادی