کتاب تو خودت را دوست نداری

نویسنده: ناتالی ساروت

«بیست سال خوشبختی... خب بله... در اختیارم بوده.» سنگ گران‌بهایی که از صندوقچة جواهراتشان بیرون می‌آورند و می‌گذارند که تحسینش کنیم.... «بیست سال خوشبختی»...

- گوهری که جلو ما خودشان را به آن زینت می‌دهند...

- وقتی این‌طوری زیباتر شدند، خودشان را تماشا می‌کنند. به‌نظرشان می‌آید بیشتر شایستة دوست‌داشتن شده‌اند..

- آخر، «بیست سال خوش‌بختی» بعضی از صفات را برجسته می‌کند... 

- یک روح پاک و هماهنگ و سخاوتمند... 

- همین‌طور هم موجب موقعیت‌هایی می‌شود، خودشان کاملاً اذعان دارند: «شانس آوردم...» و این شانسی که آوردند به غرورشان اضافه می‌کند.

- آسمان موهبتش را نصیب هر کسی نمی‌کند..

- در هر حال نصیب ما که نه. حتی ده سال، حتی یک سال خوش‌بختی ...

کدام یک از ما وقتی بیرون از ماجرا مشغول است و وادار می‌شود که خودش را بیاراید هرگز جرئت می‌کند خودش را با آن نشان بدهد؟

صفحه ۳۹

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب تو خودت را دوست نداری

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

ویران‌شهر اورول یا واقعیت امروز؟

مروری بر کتاب ۱۹۸۴ نوشته‌ی جورج اورول

دلقک

معرفی کوتاه کتاب کودک دلقک نوشته‌ی هدا حدادی

دلهره‌های یک تخم‌مرغِ کوچولو

معرفی کتاب کودک هامپتی دامپتی نوشته‌ی دن سنتت

کتاب های پیشنهادی