کتاب یک گفتگو با توران میرهادی: مادر، همسر و مربی

نویسنده: مریم احمدی شیرازی توران میرهادی

خانم میرهادی:

ببینید، عقیده من طوری است که اصلاً و ابداً به ارث و میراث نگاه نمی‌کنم، . یعنی روی چنین مالی اصلاً حساب نمی‌کنم! پدر چند تا خانه باقی گذاشت. مثلاً الان مدرسه‌ای هست که برادرم تلاش می‌کند تا بین ورثه تقسیم شود. یعنی بعد از این همه سال دنبال این چیزها نبودیم.

حدود دو سال پیش موفق شدیم خانه‌ای را در خیابان فلاح از املاک پدری سروسامان بدهیم و بفروشیم. سهم من رفت برای شورا و فرهنگنامه، به نام مادرم. تمام! می‌بینید؟ من به ارث اعتقاد ندارم، اعتقاد دارم به تلاش هر فرد. در خانواده هم همه این را می‌دانند که فلانی ارث و میراثی نیست. ارث و میراث باید برود برای کارهای عمومی. البته می‌توانم بگویم این مسئله را مدیون محیطی هستم که همة ما در آن بزرگ شدیم، درس خواندیم و کار کردیم. همة اینها به ما یاد می‌داد

که از زور بازویمان استفاده کنیم. هر کاری را با زور بازوی خودمان می‌کردیم. حالا به بعضی‌ها که بعضی وقت‌ها غرغر می‌کنند، می‌گویم که ببینید، ما اول فقط در یک اتاق در گوشة مدرسه زندگی می‌کردیم. آن وقت برادرم از سوئیس آمده بود و جایی برای زندگی نداشت. ما هم جایی برای مهمانی و پذیرایی از مهمان نداشتیم. 

صفحه ۲۰

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب یک گفتگو با توران میرهادی: مادر، همسر و مربی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

هنر در حصار توتالیتاریسم و اخلاق

مروری بر کتاب حد‌ و مرزهای هنر نوشته‌ی تزوتان تودوروف

کار عمیق، کار پربازده

مروری بر کتاب کار عمیق نوشته‌ی کال نیوپورت

ماجراجویی در سفر زندگی

مروری بر کتاب پسرک، موش‌ کور، روباه و اسب نوشته‌ی چارلی مکسی

کتاب های پیشنهادی