کتاب تهران در بعدازظهر
نویسنده: مصطفی مستور
گفت چون مدتی است از من بیخبر بوده نگران شده است. گفت شعرهای مرا بارها و بارها خوانده است. گفت شعر دختری با ساعت مچی صفحهبزرگ را قاب کرده است توی اتاقش. بعد گفت برای گفتن این چیزها زنگ نزده است. گفت برای موضوع مهمتری تماس گرفته است. این را که گفت چشمهایم را باز کردم و بلافاصله چشمم افتاد به ناصر که روی تختش نخوابیده بود ولو شده بود کف اتاق. انگار سالها پیش مرده بود. یکی از جورابهایش روی چراغ مطالعه بود و لنگهی دیگرش روی چراغ خوراکپزی. کفشی که نیمهشب پرت شده بود طرف کتابها افتاده بود روی دورهی هشت جلدی تاریخ ادبیات ایران که گوشهی اتاق روی زمین گذاشته بودیم.
صفحه ۷۲
- نام کتاب: تهران در بعدازظهر
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 88
- شابک: 9789643626327
- شماره چاپ: 21
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز,پالتوئی
- دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
شاید هم، خیلی ساده، دلیلش این بود که...
بخشی از کتاب «عشق و چیزهای دیگر» اثر مصطفی مستور
نامه که نمیفرستی دلگیرم
بخشی از کتاب «عشق روی پیادهرو» اثر مصطفی مستور
جنایت در کوچههای تهران
مروری بر کتاب جمجمهی جوان نوشتهی لاله زارع
کتاب های پیشنهادی