کتاب بیچارگان
قبل از خرید کتاب بیچارگان بخوانید
چگونه نامههای دو انسان فقیر میتواند آغازگر راه یکی از بزرگترین نویسندگان جهان باشد؟ کتاب بیچارگان (Poor Folk)، اولین رمان فیودور داستایفسکی، روایتی عمیق و تأثیرگذار در قالب نامه است که منتقد بزرگ، بلینسکی، پس از خواندن آن فریاد زد: «گوگول تازهای ظهور کرده است!».
درباره کتاب بیچارگان
این رمان کوتاه که در قالب مکاتبه نوشته شده، داستان رابطهی پراحساس میان یک کارمند مسن و دختری جوان و فقیر را روایت میکند. داستایفسکی در این اولین اثر خود، با دقتی روانشناختی، به کاوش در باب فقر، شرافت انسانی و رنجهای طبقهی فرودست میپردازد.
خواندن کتاب بیچارگان به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات کلاسیک روسیه و آثار داستایفسکی.
- خوانندگان رمانهای نامهنگارانه (اپیستولاری).
- کسانی که به داستانهای روانشناختی و اجتماعی دربارهی فقر و شرافت انسانی علاقهمندند.
- دوستداران آثار اولیهی نویسندگان بزرگ.
معرفی نویسنده: فیودور داستایفسکی
فیودور داستایفسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱) این رمان را در زمستان ۴۵-۱۸۴۴ نوشت. انتشار آن و استقبال پرشور منتقدانی چون بلینسکی، آغازی طوفانی برای فعالیت ادبی او بود. داستایفسکی سی سال بعد، این لحظه را «شعف انگیزترین لحظه حیاتش» خواند. این اثر با ترجمهی خشایار دیهیمی توسط نشر نی منتشر شده است.
جملات کتاب بیچارگان
«خُب، خداحافظ فرشته کوچولوی من. یک جفت گل حنا و یک شمعدانی برایت از آنجا خریدهام -گران نبودند. اسپرک خیلی دوست داری؟ آنها اسپرک هم دارند. بنویس و بگو؛ بله، میدانی، بنویس و هرچه مفصل تر بنویس. امّا مامكم، هیچ فکر بد نکن و نگران این هم نباش که اتاق من اینجوری است. باز هم میگویم: بهخاطر راحتیام این کار را کردم، و فقط راحتی بود که مرا وسوسه کرد. هرچه باشد، عزیزم، اینطوری پسانداز میکنم، پولی کنار میگذارم، و یک پول مختصر به دردبخوری جمع کردهام. فکر نکن که من آنقدر نازک نارنجی هستم که یک پشه میتواند لگدم بزند. نه، مامكم، من آدم روشنی هستم، و آن قدرت شخصیت را دارم که شایسته آدمی است که اراده و وجدان آرامی دارد.»