آن سوی در، مردی از تباهی تطهیر میشود.
در رگاش امشب نیایشی فرا میجوشد
به سوی خدایان شگفتاش که سه، دو، یک است
و به خود میگوید که فناناپذیرند.
اکنون به پیشگویی مرگاش گوش میسپارد
و میداند که جانوریست دو پا
تو ای برادر، آن مردی.
سپاس میگزارم کرمها و فراموشی را.
صفحه 44
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی
دیدگاه خود را با ما به اشتراک بزارید