کتاب برگ هیچ درختی

نویسنده: صمد طاهری

من آدم بی‌شرفی هستم. این را عمه کوکب گفته. و عمه كوكـب هیچ وقـت حـرف بی‌ربطی نمی‌زند. خودم زنگ زده و خبرش کرده بودم. با وانت بار لكنته‌ای آمـده بود. لابد اول رفته بود دادستانی و پول گلوله‌ها را پرداخته بود که دژبانی اجازه داده بود بیاید توی پادگان. جنازه‌ی عمو عباس دراز به دراز افتاده بود روی برانکارد کهنه‌ی خون آلود. با چهار سوراخ کوچک سیاه روی سینه چپش. چه دقتی! هـر که زده بود، دست مریزاد داشت. یعنی داشتند. چون جوخه‌ها معمولاً سه نفره بود. چرا این یکی شده چهارنفره؟ یادم باشد حتماً از سرگرد محلاتی بپرسم. حتماً با کلاش زده بودند. اگر ژ.ث بود، پشت کمرش را جر می‌داد. از سمت گردن شروع می‌شد و به سمت پهلو می‌رفت. دست کم سه تایش قلب را سوراخ کرده بود. برانکارد زیر سایه‌ی درخت گشن گل ابریشم بود. هر دو سرباز بـه احترام من ساکت ایستاده بودند و به عمو عباس خيره نگاه می‌کردند. از بچه‌های گروهان خودم بودند.

صفحه ۱۵

افزودن به پاکت خرید 40,000 تومان

کتاب برگ هیچ درختی

  • نام کتاب: برگ هیچ درختی
  • ناشر : نیماژ
  • تعداد صفحات: 80
  • شابک: 9786003675247
  • شماره چاپ: 4
  • سال چاپ: 1401
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان کوتاه فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

از جهانِ قصه‌ها

مروری بر کتاب حیوان قصه‌گو نوشته‌ی جاناتان گاتشال

جنایت جامعه‌ی مدرن

مروری بر کتاب جامعه‌ی فرسودگی، جامعه‌ی شفافیت نوشته‌ی بیونگ‌چول هان

جدال ازلی عشق و ملامت

تقی مدرسی: مروری بر زندگی و آثار

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 40,000 تومان