
کتاب ایام آموختن
1 عدد
مادرم بهزودی برمیگشت.
شب گذشته را با ژان لوک در هتلی حوالی پاریس سپری کردیم. مهرورزی درحدی بود که انگار از آن پس دیگر همدیگر را نخواهیم دید. افسرده بود ژان لوک٬ آيندهٔ بیمناکی را ترسیم میکرد. مدام میگفت «زود
ازدواج میکنیم». این حرفش هراسانم میکرد. دل به مهرش سپرده بودم٬ به روال خودمان٬ ولی نهمحض ازدواج٬ نه «برای همیشه».
صفحه ۴۳



روایتی از عشق در دنیای موازی
معرفی نمایشنامهی یک توهم عاشقانه نوشتهی ترنس راتیگان

هنر در حصار توتالیتاریسم و اخلاق
مروری بر کتاب حد و مرزهای هنر نوشتهی تزوتان تودوروف

ده کتاب برتر دربارهی افراد گمشده
این داستانهای منقطع که هم در رمانها و هم در زندگی واقعی اتفاق میافتند، به شدت تأثیرگذار و کلیدی برای یک اضطراب جهانی هستند