
گابریل نوجوان یک سر دارد و هزار سودا، شوق بسیار به نقاشی و سودای فیلمسازی دارد. اما زندگی ازهمپاشیدهی پدر و مادرش او را پیوسته در موقعیتهای سختی قرار میدهد؛ پدر موزیسینی ناکام، بیکار و الکلی است و مادر مجبور است با کار شبانه و حقوقی کم که به سختی به دست میآید، اوضاع خانه را سروسامان بدهد. پس گابریل با پناه بردن به تخیل با شرایط کنار میآید، گاه به دنیای مردگان پناه میبرد و گاه در آرزوی سامان گرفتن خانواده به تکاپو میافتد.
- ورایتی
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی