
- خب. به روی چشمم. زیاد هم بود. جای انکار هم ندارد. اما ببین، ما داریم شعر میخوانیم و اینجا بحث شعر یا بحث نکات هنری یا ادبی شعر مطرح نیست. وانگهی مساله از حد قافیهبازی یا قافیهسازی درمیگذرد. شاعری که قافیهاندیش است کارش را دانسته و از روی آگاهی صورت میدهد. بپردازیم به همین شعر باران. گمان نمیکنم، یعنی یقین دارم، که شاعر دانسته به چیدن و ردیف کردن این آواها یا اصوات برنخاسته. اینجا باران با این دو آوا ترسیم شنیداری میشود و موجب میشود که تو باران را همچنان که میبینی بشنوی بی آن که به صدای بیرونی ریزش باران توجه کنی.
صفحه 256
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی