
الیور و پسربچههای دیگر به شدت گرسنگی میکشیدند. یکی از پسربچهها روزی گفت اگر مسئولان نوانخانه غذای بیشتری به او ندهند، غذای یکی دیگر را به زور میگیرد. گرسنگی زیاد آنقدر به بچهها فشار آورده بود که بعید نبود هرگونه تهدیدی عملی شود. بنابراین پسربچههای دیگر حرفش را باورکردند و سریع جلسهای تشکیل دادند. بچهها تصمیم گرفتند قرعه کشی کنند وکسی که قرعه به نامش میافتاد، میبایست در حضور همه درخواست غذای بیشتر میکرد. از بخت بد قرعه به نام الیور توئیست افتاد.
صفحه 10
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.
مقالات پیشنهادی
کتابهای پیشنهادی