
آیا تا به حال جلوی آینه ایستادهاید تا موهایتان را شانه بزنید یا گرهی کراواتتان را محکم کنید اما ناگهان احساس کنید کسی که از داخل آینه به شما زل زده غریبهای است که دیگر او را نمیشناسید؟
با اینکه کتوشلوارتان به خوبی اتو خورده یا آرایش چهرهتان بینقص است ولی به نظر برسد که پشت این ظاهر بیعیب چیزی پنهان شده که قبلا متوجهش نبودهاید؟ بیایید با هم صادق باشیم! شاید واقعاً چیزی را مخفی میکنید!
اول شخص منفرد | نشر خوب
متاسفانه این کتاب موجود نیست
اول شخص منفرد | نشر خوب
نخستین زخم، شکوه تانکا
چندسال از عمرتان گذشته است؟
چند خاطرهی قدیمی دارید که بی هیچ زحمتی به یاد آورده میشوند؟ چند خاطره را جایی رها کردهاید که دیگر پیدایشان نشود و نتوانند سراغتان را بگیرند؟
بیشتر آدمها اولین تجربهی عاشقانهشان را به خاطر دارند؛ اولین شوق دوستداشتن، اولین نگاه، اولین لبخند یا اولین بوسه. شاید هم آن شاخهگلی را که چون آن یکنفر هیچوقت نیامد روی دستشان ماند و با خودشان برگشت خورد.
شاید شما هم وقتی برای اولینبار دلتان شکست چیزی نوشته باشید؛ شعر، یادداشت یا دلنوشته. اما تا به حال تانکا نوشتهاید؟ بعید میدانم!
در خاطرم گذشت
باز دیدارمان تازه میشود؟
در خاطرم گذشت
بی هیچ بهانهای شاید
دیدارمان تازه میشود؟
یا به فرجام میرسد، بیهیاهو
از نور گریزان
از سایه ترسان
مرز میان خیال و واقعیت
اول شخص مفرد مجموعهای از هشت داستان کوتاه به قلم هاروکی موراکامی، نویسندهی برجستهی ژاپنی است.
در هر داستان، راوی مردی میانسال است که خاطراتش را به زبانی ساده بیان میکند اما از آنجا که هنر موراکامی، قدمزدن روی مرز خیال و واقعیت است، خواننده به خوبی میداند که در ادامه باید منتظر یک اتفاق غیرمنتظره و فراواقعی باشد.
عشق، تنهایی، موسیقی و بیسبال از موتیفهای اصلی داستانهای اول شخص مفرد هستند. عشقهای دورهی جوانی هرچند ناپایدار و زودگذر اما به شکلی رازآلود و تأثیرگذار به یاد آورده میشوند. راوی با دیدن تصویری گذرا، شنیدن قطعهای موسیقی یا در دل گفتوگویی ساده با دوستی قدیمی، خاطرهای دفن شده را از گذشته بیرون میکشد تا غبار از چهرهی عشق مبهمی که دوباره جان گرفته بگیرد اما همه چیز به همان سرعت در زمان محو میشود. آن روزها تمام شدهاند؛ حالا زندگی به شیوهی دیگری است.
تنهایی از نقاط عطف این مجموعه داستان است؛ شخصیتهای موراکامی نوع متفاوتی از تنهایی را تجربه میکنند. افرادی که دوست، همسر و خانواده دارند اما به نحوی چیزی درونی و رویاگونه را با خود حمل میکنند. همین فضای خالی شرایط را مهیا میکند تا پایتان بلغزد و وارد دنیای رئالیسم جادویی شوید!
با پیرمردی ملاقات میکنید که انگار از غیب آمده و حرفهای عجیبی میزند که قرار نیست هیچوقت از آنها سر در بیاورید یا با میمونی همپیاله میشوید که کمی پیش در حمام هتل مشتومالتان داده بود!
ردپای فراموشنشدنی موسیقی
موسیقی بخش جداییناپذیری از دنیای هاروکی موراکامی است. ردپای موسیقی در اول شخص مفرد مثل بقیهی آثار او پررنگ و چشمگیر است. نتها نه صدایی محو در پسزمینه بلکه زبان معرفی احساسات و خاطراتند. شخصیتها با موسیقیای که دوست دارند معرفی میشوند؛ آنها قطعههای موردعلاقهشان را با هم به اشتراک میگذارند و با هم به شنیدن چندین اجرا از یک قطعه موسیقی مینشینند تا بتوانند بهترینها را مطابق سلیقهشان ردهبندی کنند.
بیسبال، لحظهای که نویسنده متولد شد
شاید در جریان باشید که ایدهی نوشتن رمان به آواز باد گوش بسپار زمانی به ذهن هاروکی موراکامی سیساله رسید که رماننویس آینده، مشغول تماشای چرخش توپ بیسبال در آسمان استادیوم جینگو بود!
داستان مجموعه اشعار یاکولت سوالوز، در رابطه با همین علاقهی بیحد و حصر او به بیسبال و تیم محبوبش است. جالب اینکه راوی این داستان شخص هاروکی موراکامی است. او از تیمی مینویسد که با اینکه خیلی به بردن بازیها عادت ندارد اما هیچوقت طرفدار وفادارش را از دست نداده است.
تلاقی شرق و غرب؛ جادوی موراکامی
نه فقط تانکا و توتامی بلکه از بیتلز و هالیوود هم خواهید خواند. نویسنده به خوبی توانسته تلفیق قابلتوجهی از فرهنگ ژاپن با تمدن غرب را به مخاطب عرضه کند و همین نکته دلیلی بر موفقیت و شهرت جهانی اوست.
هفت آینه، یک تصویر
اول شخص مفرد هشت داستان جداگانه است که هفت راوی ناشناس دارد و فقط نام یک نفر از آنها مشخص است؛ هاروکی موراکامی.
راویان میانسالی که علایق مشترکی با نویسنده دارند؛ علایقی مثل موسیقی، جز و بیسبال. موراکامی خواننده را با خود به هزارتوی پرپیچوخم رئالیسم جادویی میبرد. مرز بین واقعیت و خیال را درمینوردد و داستانهای رئالیستی را با داستانهای سوررئالیستی در هم میآمیزد
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.