نوبل ادبیات ۱۹۰۴

فردریک میسترال و خوزه اچه‌خارای، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۴

گروه مترجمان

دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳

(1 نفر) 5.0

فردریک میسترال Frédéric Mistral و خوزه اچه خارای José Echegaray

فردریک میسترال، شاعر فرانسوی و خوزه اچه‌خارای، نمایشنامه‌نویس اسپانیایی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات 1904 شدند. فردریک میسترال (متولد 8 سپتامبر 1830 در میلان،[1] فرانسه _ درگذشته 25 مارس 1914 در همان‌جا) شاعری بود که رهبری احیای زبان و ادبیات اکسیتان (پروانسالی)[2] در قرن نوزدهم را بر عهده داشت. او جایزه‌ی نوبل ادبیات را در سال 1904 _به همراه خوزه اچه‌خارای_ به دلیل مشارکت در ادبیات و زبان‌شناسی دریافت کرد.

پدر میسترال یک کشاورز مرفه در استان سابق پروانس فرانسه بود. او به کالج سلطنتی آوینیون[3] _که بعداً به مدرسه‌ی فردریک میسترال[4] تغییر نام داد_ رفت. یکی از معلمان او ژوزف رومانیل[5] بود که شروع به نوشتن اشعار به زبان محلی پروانس کرده بود و تبدیل به دوست مادام‌العمر او شد. میسترال در سال 1851 مدرک حقوق را در دانشگاه اکس آن پروانس[6] گرفت.

او که به اندازه‌ای ثروتمند بود که بدون پرداختن به حرفه‌ی خاصی زندگی کند، تصمیم گرفت خود را وقف بازپروری زندگی و زبان پرووانسی کند. در سال 1854 به همراه چند تن از دوستان، فلیبریج[7] را تأسیس کرد؛ انجمنی برای حفظ زبان و آداب و رسوم پروانسالی که بعدها گسترش یافت و کل جنوب فرانسه را دربر گرفت. جنوب فرانسه به این دلیل سرزمین زبان oc[8] نامیده می‌شود که در زبان پروانسالی _برخلاف oui  فرانسوی_ از oc برای «بله» استفاده می‌شود. به‌عنوان زبان تروبادورها[9] زبان پرووانسالی گفتار فرهنگی جنوب فرانسه بوده و شاعران ایتالیا و اسپانیا نیز از آن استفاده می‌کردند. میسترال به حوزه‌ی احیای ادبی پرووانسال ورود پیدا کرد و تا زمان مرگش در سال 1914 راهنما و سازمان‌دهنده‌ی اصلی فلیبریج بود.

میسترال 20 سال از عمر خود را صرف فرهنگ لغت علمی پرووانسالی، با عنوان لو ترزور دو فلیبریج در 2 جلد(1878)[10] کرد. اوهمچنین با استفاده از پول جایزه‌ی نوبل خود، یک موزه‌ی قوم‌نگاری پرووانسالی در آرل[11] تأسیس کرد. تلاش‌های او برای بازگرداندن زبان پروانسالی به جایگاه باستانی‌اش به نتیجه نرسید، اما نبوغ شعری او شاهکارهای ماندگاری به آن زبان بخشید و به همین دلیل او را یکی از بزرگترین شاعران فرانسه می‌دانند.

دستاورد ادبی او شامل چهار شعر بلند روایی است: میریو (1859؛ میریو: یک شعر پرووانسی)[12]، تقویم (1867)[13]، نرتو (1884)[14] و لو پوئمو دوو رز (1897؛ ترجمه‌ی انگلیسی: آهنگ رون)[15]، یک تراژدی تاریخی، پادشاهی ژانوس (1890؛ ملکه جین)[16]، دو جلد غزل، لیس کلودو طلاست (1876؛ نسخه قطعی 1889)[17]، لیس اولیوادو (1912)[18] و بسیاری از داستان های کوتاه، گردآوری‌شده در نثر آرمانا، 3 جلد (1926–29)[19].

جلد خاطرات میسترال، منشأهای من (1906؛ ترجمه‌ی انگلیسی: خاطرات میسترال)[20] شناخته‌شده‌ترین اثر اوست، اما ادعای عظمت او در اولین و آخرین شعرهای بلندش، میریو و لو پوئمو دوو رز مشخص می‌شود که هر دو حماسه‌های تمام‌مقیاس در 12 کانتو[21] هستند.

میریو که در زمان و منطقه‌ی خود شاعر می‌گذرد، داستان دختر کشاورز ثروتمندی است که عشقش به پسر سبدساز فقیر از جانب والدینش سرکوب می‌شود و با مرگ او در کلیسای مریم مقدس دریا[22] به پایان می‌رسد. میسترال در این شعر عشق خود را به روستایی که در آن متولد شده بود، نمایش داد. میریو به طرز ماهرانه‌ای روایت، دیالوگ، توصیف و غزل را با هم ترکیب می‌کند و به‌خاطر زمینه‌ی بهاری، کیفیت موسیقایی و فرم منحصربه‌فرد آن قابل ‌توجه است. تحت عنوان فرانسوی خود، میریل[23] الهام‌بخش اپرایی از شارل گونو (1863)[24] بود.

لو پوئمو دوو رز از سفری در رودخانه‌ی رون[25] از لیون به بوکر[26] به وسیله‌ی بارج[27] لو کابورل[28] می‌گوید که ابتدا یک شاهزاده‌ی جوان رمانتیک هلندی و سپس دختر یک کُشتی‌گیر فقیر سوار آن می‌شوند. زمانی که اولین قایق بخاری که در رون حرکت می‌کند به طور تصادفی لو کابورل را غرق می‌کند، رابطه‌ی عاشقانه‌ی میان آن‌ها به دلیل فاجعه‌ای از بین‌ می‌رود. گرچه خدمه در ساحل شنا می‌کنند، عاشقان غرق می‌شوند. اگرچه این حماسه نسبت به میریو کمتر موسیقیایی و متراکم‌تر است، اما این حماسه پر از زندگی و رنگ است. این نشان می‌دهد که میسترال در اواخر عمر متوجه شد که به هدفش نرسیده است و بسیاری از چیزهایی که دوست داشت _مثلاً قهرمانانش_ محکوم به نابودی‌اند.

خوزه اچه‌خارای (۱۹ آوریل ۱۸۳۲ در مادرید اسپانیا _ ۴ سپتامبر ۱۹۱۶ در همان‌جا) ریاضی‌دان، سیاستمدار و نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی اسپانیایی ربع آخر قرن نوزدهم بود. او همراه با شاعر پرووانسی، فردریک میسترال، در سال 1904 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

او که در اوایل زندگی خود استاد ریاضیات بود، در سال 1868 وارد خدمت دولتی شد و مناصب مختلفی داشت. او در سال 1874 به‌عنوان وزیر دارایی منصوب شد و نقش مهمی در توسعه‌ی بانک اسپانیا[29] ایفا کرد.

اولین نمایشنامه‌ی او، دفترچه‌ی چک،[30] در سال 1874 _زمانی که 42 سال داشت_  نوشته شد. اما او حرفه‌ای پربار داشت و تا پایان عمرش به طور متوسط ​​سالی دو نمایش می‌نوشت. کارهای اولیه‌ی او تقریباً کاملاً رمانتیک است، اما تحت تأثیر هنریک ایبسن[31] و دیگران در کارهای بعدی خود به رساله‌های درام روی آورد. او اغلب رساله‌ی خود را با استفاده از واژگونی طنز نمایش می‌داد. در یا جنون یا تقدس (1877؛ دیوانه یا قدیس)[32] او نشان داد که صداقت به‌عنوان جنون از سوی جامعه محکوم می‌شود. در تمام نمایشنامه‌هایش شیوه‌ی او ملودراماتیک است. اگرچه او اکنون فراموش شده است، اما در زمان خود به دلیل تخیل بارور خود به محبوبیت فوق‌العاده‌ای دست یافت که تقریباً همیشه برای جبران کمبود نیروی نمایشی خود از آن استفاده می‌کرد. استفاده‌ی ماهرانه‌ی او از جلوه‌های صحنه‌ای، اگرچه در بسیاری از کارهای خودش فاجعه‌آمیز بود، اما انقلاب بزرگی در حوزه‌ی تئاتر اسپانیا رقم زد.


منبع: britannica


مترجم: نگار فیروزخرمی


[1]- Maillane

[2]- Occitan (Provençal). اکسیتان که به‌عنوان پرووانسال نیز شناخته می‌شود، یک زبان رومی است که در جنوب فرانسه، موناکو، دره‌های اکسیتان ایتالیا و همچنین اسپانیا در کاتالونیا صحبت می‌شود. در مجموع گاهی اوقات به این مناطق اکسیتانیا گفته می‌شود. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[3]- the Royal College of Avignon

[4]- Frédéric Mistral School

[5]- Joseph Roumanille

[6]- the University of Aix-en-Provence

[7]- the Félibrige

[8]- le pays de la langue d’oc) the country of the language of oc(

[9]- Troubadour. تروبادور آهنگساز و نوازنده‌ی غزل‌های قدیمی اکسیتان در قرون وسطی (1100-1350) بود. از آنجایی که کلمه‌ی تروبادور از نظر ریشه‌شناسی مذکر است، تروبادورِ ماده معمولاً تروبایریتز نامیده می‌شود. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[10]- Lou Tresor dóu Félibrige, 2 vol

[11]- Arles

[12]- Mirèio (1859; Mireio: A Provencal Poem)

[13]- Calendau (1867)

[14]- Nerto (1884)

[15]- Lou Pouèmo dóu Rose (1897; Eng. trans. The Song of the Rhône)

[16]- La Reino Jano (1890; “Queen Jane”)

[17]- Lis Isclo d’or (1876; definitive edition 1889)

[18]- Lis Oulivado (1912)

[19]- Prose d’Armana, 3 vol. (1926–29)

[20]- Moun espelido (Mes origines, 1906; Eng. trans. Memoirs of Mistral)

[21]- Canto. کانتو شکل اصلی تقسیم‌بندی در شعر بلند قرون‌وسطایی و مدرن است. (منبع: ویکی‌پدیای انگلیسی)

[22]- Church of Les Saintes-Maries-de-la-Mer

[23]- Mireille

[24]- Charles Gounod

[25]- Rhône River

[26]- Beaucaire

[27]- The barge. بارج اغلب به یک کشتی با کف مسطح آبراهه‌ی داخلی اطلاق می‌شود که موتور یا پیشران مکانیکی مستقل ندارد.

[28]- Lou Caburle

[29]- Banco de España

[30]- El libro talonario (“The Checkbook”)

[31]- Henrik Ibsen

[32]- O locura o santidad (1877; Madman or Saint)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نوبل ادبیات ۲۰۱۶

نوبل ادبیات ۲۰۱۶

باب دیلن، برنده نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶

و بشری که شکننده است

و بشری که شکننده است

مروری بر زندگی و آثار هان کانگ، برنده‌ی نوبل ادبیات ۲۰۲۴

حلب در روح من ساکن است

حلب در روح من ساکن است

مصاحبه با خالد خلیفه

کتاب های پیشنهادی