
یک کمدی سیاه؛ خیلی خیلی سیاه
شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸
اکثر آدمها تصور میکنند که خشونت ربط مستقیمی به
سن دارد؛ ممکن است حتی این باور برگرفته از ناخودآگاهشان باشد. چه کسی باور میکند،
کودکی که مظهر معصومیت و پاکیست، از عمد به همنوعانش آسیب برساند و فجیعترینِ
جنایات از جمله قتل را مرتکب شود؟
نمایشنامۀ مرد بالشی با اتاق بازجویی شروع میشود. دو پلیس، کاتوریان کاتوریان را به اتاقی مخوف آوردهاند و از او برای قتلهای اخیر کودکان میپرسند؛ انگیزۀ قتلها را هم داستانهای هولناک کاتوریان میدانند که در همهی آنها کودکان به نحوی قلع و قمع میشوند. حالا زندگی کاتوریان لبهی تیغ قرار دارد؛ باید هرطور که شده حقیقت را بگوید تا بتواند از شر شکنجهها و بازجوییها خلاص شود. یا بپذیرد که کودکان را سلاخی و سر به نیست کرده و یا ثابت کند که بیگناه است و در زندگی، حتی فکر آسیب رساندن به هیچ کودکی به ذهنش خطور نکرده است.
مارتین مکدونا نمایشنامهنویس و کارگردان ایرلندی، نثر و سبک بخصوصی دارد؛ کارهایش عمدتا در دستۀ کمدی های سیاه قرار میگیرد. امضای تمام کارهای او خشونت است که در دیالوگها و محتوای نمایشنامههایش موج میزند و روی موضوعاتی دست میگذارد که راه گریزی از آنها نیست. کتاب مرد بالشی شاهکار تحسین شدۀ او توسط جامعۀ نویسندگان و مخاطبین ادبیات و هم منتقدین و هواداران تئاتر جهان است. داستان در فضایی تاریک و مینیمال رخ میدهد و شامل چهار شخصیت اصلیست. کاتوریان، برادر کند ذهنش که در طول کتاب با ماهیت و هویت واقعیش آشنا میشویم و دو پلیس که وظیفهی بازجویی از کاتوریان را برعهده دارند.
مکدونا در کنار ایدههای منحصر به فرد و تازهای که دارد به خوبی از کلیشهها و مفاهیم ادبی و هنری نیز بهره میبرد. «پلیس خوب» و «پلیس بد» در مورد کاراکترهای پلیس کتاب، کاملا صدق میکند، با وجود اینکه در طول نمایشنامه مدام به یکدیگر تبدیل میشوند و تشخیصشان از هم کار سادهای نیست. فضای کتاب مدام سیاهتر و پیچیدهتر میشود، کاراکترها به خود واقعیشان نزدیک میشوند و تمام جنایاتی را که مرتکب شدهاند، اعتراف میکنند. نمایشنامه در یک سیر پرکشش شما را با سوالها و تصاویر مخوفی روبرو میکند که تا به حال انکارشان میکردهاید و در نهایت ضربهی نهاییش را با پایانی نفسگیر میزند و خواننده را بالاخره از پا در میآورد.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی