مهمانی از مادران سرزمین‌مان

درباره‌ی کتاب مهمان مامان نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

آتنا منتظری

چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱

(1 نفر) 5.0

عکس روی جلد کتاب مهمان مامان

کتاب مهمان مامان از داستان‌های بلند هوشنگ مرادی کرمانی است که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. شیوه‌ی روایت داستان به‌صورت مکالمه‌های میان شخصیت‌های اصلی است و زبان آن بسیار ساده، صمیمی و شیوا است. محتوای کلی داستان نیز از دل فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی برخاسته است و به همین سبب مخاطب ارتباط عمیقی با آن برقرار می‌کند. داستان درباره‌ی خانواده‌ا‌ی چهارنفری است که وضع مالی چندان خوبی ندارند و در اتاق یک خانه‌ی بزرگ با همسایه‌های زیادی زندگی می‌کنند. مادر خانواده مریض‌احوال است واخیراً از بیمارستان مرخص شده است و به همین دلیل قرار است پسر خواهرش که به‌تازگی ازدواج کرده به همراه همسرش به عیادت او بیایند. مادر خانواده سعی دارد همه‌ی امور به بهترین صورت پیش برود و همه چیز بی‌نقص باشد، اما اتفاقات غیرمنتظره‌ای در راه است.

نگاهی از دور به آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی

یکی از اهداف نویسنده در این داستان آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ و آداب ‌و رسوم ایرانی است. او در قالب داستان و گاه به‌صورت مستقیم و گاه غیرمستقیم به شرح آن‌ها پرداخته است. نکته‌ی قابل توجه این است که این موارد را از هر نظر سنجیده و مزایا و معایب آن‌ها را هم بازگو کرده است؛ به‌عنوان مثال افراط در برخی از تعارفات می‌تواند سبب دلخوری، سوءتفاهم و حتی دوری از یکدیگر بشود. مرادی کرمانی خیلی موشکافانه این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. خواندن و یا شنیدن این داستان برای کودکان بسیار ضروری است؛ چراکه با فرهنگ و آداب و رسوم معمول جامعه‌ی خود آشنا می‌شوند، آن را درک می‌کنند و طرز صحیح استفاده و یا برخورد با آن را یاد می‌گیرند و به‌طور کلی مهارت‌های لازم برای زندگی جمعی و حضور در جامعه را کسب می‌کنند.  کتاب همچنین به مهم‌ترین هنجارهای اجتماعی نیز گریزی زده است.

«می‌خواستم چیزی بگویم رویم نمی‌شود. حالا می‌گویم.

چرا رویت نمی‌شود؟ بگو  عزیز دلم. خجالت نکش.

می‌خواستم بگویم به من نگویید جناب سرهنگ، من تازه ستوان دوم هستم. اول کارم است. سال‌های سال باید بگذرد تا انشاالله سرهنگ بشوم. شما می‌گویید جناب سرهنگ مردم می‌خندند.

بیخود می‌کنند می‌خندند. برای من تو از سرهنگ هم بالاتری. من که از این چیزها سر در نمی‌آورم، فقط می‌دانم تو خیلی زحمت کشیدی تا سرهنگ شدی.[...]

 آخر اینکه شما به من می‌گویید جناب سرهنگ مردم فکر می‌کنند دارید مسخره‌ام می‌کنید.»[1]

نقش زنان در فرهنگ ایرانی

در این داستان نقش مادری از دیگر نقش‌ها مهم‌تر و پررنگ‌تر است و بیشتر به آن پرداخته شده است. اگر کمی درباره‌ی شخصیت تأمل کنیم، خواهیم دید بار عاطفی خانواده بر دوش اوست و درواقع به‌جای تک‌تک اعضای خانواده نگران است و خود را مسئول تمام وقایع می‌داند. دغدغه‌هایش ارزشمند اما بیش‌ازحد است و سبب ناخوش‌احوالی‌اش شده است. او کمال‌گرایی قابل توجهی دارد که مختص به خودش نیست، بلکه ویژگی‌ای است که در بیشتر زنان جامعه‌ی ایران یافت می‌شود. همچنین فداکاری‌های او را شاهد هستیم که تنها به خاطر لبخند رضایت دیگران است. ویژگی‌های زنان ایرانی در این داستان بسیار مشهود و قابل لمس است، البته این‌ خصوصیات بسیار ارزشمند هستند، اما اگر در آن دست به افراط بزنیم سبب آسیب به خود و دیگران می‌شود.

«ببین من طرف توام. طرفدار خواهر و پسر نیستم. آخر تو تازه پا تو فامیل ما گذاشتی. تو هم ناراحت نشو جناب سرهنگ، تو را هم دوست دارم. زحمت‌هایی که خودم و خواهرم پایت کشیدیم یادم نرفته. تا آدم بچه‌ی یتیم را به اینجاها برساند، پیر می‌شود. مادر بغض کرد و خواست گریه کند، اما جلوی خودش را گرفت. زود اشکش را پاک کرد. دستپاچه بود و نمی‌دانست چه کند. تندتند حرف می‌زد و عقب‌عقب می‌رفت. امیر پاهای لرزان و شتاب‌زده، دمپایی پاره‌ی مادر را نگاه می‌کرد[...] ببخشید وقت نبود که به این پرده‌ها آبی بزنم. تازه از شما چه پنهان چند روز پیش شستمش...»[2]

همدلی، حلاّل تمام مشکلات

روابط اجتماعی و آداب معاشرت‌ها در داستان بسیار قابل توجه است. رابطه و طرز برخورد خواهر و برادر با یکدیگر، استقبال از عروس جدید خانواده و البته مهم‌‌تر از همه‌ی آن‌ها روابط میان همسایگان توجه مخاطب را جلب می‌کند. در طول داستان اتفاقات پیش‌بینی‌نشده‌ای رقم می‌خورد که حل آن‌ها به‌تنهایی ممکن نیست. درست جایی که مادر خانواده تصور می‌کند به بن‌بست رسیده است، همسایه‌ها شتابان به کمک می‌آیند و بسیار خالصانه از او دستگیری می‌کنند. این روابط در ذهن کودکان نهادینه می‌شود و به آن‌ها برای ساختن روابطی سالم و همدلانه با همسالانشان کمک می‌کند؛ همچنین کمک به دیگران بدون چشم‌داشت و همدلی خالصانه را نیز به‌صورت غیرمستقیم فرا می‌گیرند.

مهمان مامان

نویسنده:
هوشنگ مرادی کرمانی
ناشر:
نی
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست


[1]- مرادی کرمانی،41:1380

[2]- همان، 18

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

رمانی جذاب با طعم تلخ حقیقت

رمانی جذاب با طعم تلخ حقیقت

درباره‌ی کتاب لالایی برای دختر مرده نوشته‌ی حمیدرضا شاه‌آبادی

عقاب

عقاب

معرفی کتاب عقاب نوشته‌ی پرویز ناتل خانلری

پسرک و جادوی مری پاپینز

پسرک و جادوی مری پاپینز

معرفی کتاب پسرک و جادوی مری پاپینز نوشته‌ی الخاندرو پالوماس

کتاب های پیشنهادی