چگونه یک داستان کودکانه می‌تواند شکارچیان را به فکر فرو ببرد؟

معرفی کتاب کودک من یک گوزن بودم نوشته‌ی احمد اکبرپور

الناز رستمزاد منصور

سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴

کتاب کودک من یک گوزن بودم
عکس روی جلد کتاب من یک گوزن بودم، تصویرگر: نرگس محمدی

راوی داستان یک گوزن است. گوزنی که بوی تلخ و تند شکارچیان را تشخیص می‌دهد و از نظرش بهترین فصل زندگی آن‌ها فصل بهار است. در این فصل آن‌ها با سرعت از تپه‌ها بالا می‌روند و با هم مسابقه می‌دهند. گوزن‌های مادر بچه‌هایشان را به دنیا می‌آورند و بچه‌ها بازی و بازیگوشی می‌کنند.

روزی موقع بازی گوزن‌ها در دشت، شکارچی‌ها مشغول تمرین تیراندازی بودند. گوزن‌ها آن‌ها را نمی‌دیدند اما از بویشان می‌دانستند که دشمن آنجاست.

موقع فرار اما صدای تیرها را شنیدند و هر کدام به سمتی فرار کردند. یکی از گوزن‌ها تیر خورد و همه چیز پیش چشمش سیاه شد. شکارچی خوشحال بود اما گوزن زخمی ‌فقط می‌دوید تا این‌که از درخت‌ها و بوته‌های زیادی گذشت. او تشنه و تنها بود و زخمش رامی‌لیسید. او گم شده بود. در همین لحظات چشمش به پادشاه افتاد که او هم روی زمین افتاده و زخمی ‌بود.

گوزن از چشم‌های پادشاه خواند که با بقیه‌ی شکارچی‌ها فرق می‌کند. اسب پادشاه را دید که افسارش به درخت گیر کرده بود و شیهه می‌کشید. گوزن به سمت اسب رفت و با شاخ‌های تیزش او را آزاد کرد. دختر پادشاه آن‌ها را پیدا کرد و با خود به قصر برد. پادشاه شکارچی‌ها را بیرون کرد و دیگر گوزنی در دشت نبود..دختر پادشاه روی زخم گوزن مرحم گذاشت و از او مراقبت کرد اما...

بخشی از متن کتاب من یک گوزن بودم

«من یک گوزن‌‌ام، یک گوزن مرده.

حالا تمام گوزن‌ها از دشت کوچ کرده‌اند.

آن‌ها هر شب به خواب پاشاه و شکارچی‌ها می‌‌آیند.

 پادشاه هرروز به دشت‌های خالی نگاه می‌‌کند.

پادشاه با هیچ کس حرف نمی‌زند.

حتی شکارچی‌ها با هم حرف نمی‌زنند.

پادشاه آن‌ها را از قصر بیرون کرده است.

دختر پادشاه هر روز پنجره را باز می‌کند. او دلش می‌خواهد دوباره صدای پای گوزن‌ها توی دشت بپیچد.

دلش می‌خواهد اولین نفری باشد که این خبر را به پادشاه می‌دهد.»

این کتاب از نگاه یک گوزن ما را با دغدغه‌های محیط‌زیستی و شکار حیوانات وحشی آشنا می‌کند و با شاعرانگی و جملات کوتاه نگاه مخاطب را به مقوله‌ی شکار و سنت دیرینه‌ی پادشاهان عوض می‌کند. هنگامی‌که گوزن به کمک پادشاه آسیب‌‌دیده می‌رود شاهد قدرت دوستی و مهربانی هستیم. شاهد این‌که اگر با طبیعت و حیوانات به دوستی رفتار کنیم و برای آن‌ها تهدید نباشیم، حتماً که آن‌ها نیز دوست ما هستند و این مسئله را احساس می‌کنند.

متن داستان بسیار واضح و قابل درک است؛ چه از ابتدا که گوزن به معرفی خود و همنوعانش می‌پردازد و چه درآخرکه می‌میرد.. نابودی طبیعت و محیط‌زیست به دست انسان موضوعی است که در اینجا با نگاهی متفاوت مطرح شده است.

جوایز کتاب من یک گوزن بودم

  • برنده‌ی سیب طلای دوسالانه تصویرگری براتیسلاوا (اسلواکی-۲۰۱۷)
  • برگزیده‌ی مسابقه‌ی تصویرگری کتاب کودک (شارجه-۲۰۱۴)
  • برنده‌ی جایزه‌ی اول مسابقه‌ی بین‌المللی تصویرگری کره‌ی جنوبی(سی جی-۲۰۰۹)
  • برگزیده‌ی مسابقه‌‌ی تصویرگری پرتغال (ایلوسترارته-۲۰۰۹)
  • دارای چهار لاک‌پشت پرنده
  • منتخب سازمان آموزش و پرورش در فهرست توصیفی

درباره‌ی احمد اکبرپور نویسنده کتاب

احمد اکبرپور، زاده ۹ مرداد ۱۳۴۹، نویسنده و شاعر و ایرانی است. عمده‌ی شهرت او بابت نگارش داستان‌های کودک و نوجوان است که برای او جوایز متعددی از جمله کتاب سال ایران و شورای کتاب کودک را به ارمغان آورده است.

آثار او به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، چینی، کره‌ای و ترکی استانبولی و عربی ترجمه شده‌اند. قطار آن شب و شب به‌خیر فرمانده از جمله آثار مشهور او هستند.

دربارهی نرگس محمدی تصویرگر کتاب

نرگس محمدی، متولد ۱۳۵۷ از تصویرگران ایرانی است. او از سال ۱۳۸۵ فعالیت حرفه­ای‌اش را به عنوان تصویرگر کتاب کودک و نوجوان آغاز کرد و تاکنون بیش از بیست جلد کتاب از جمله «قصه بره و شاهزاده غمگین » ، «من نمی­ترسم» ، «شب­به­خیر فرمانده» ، «بهرام و ماجرای هفت گنبد» را تصویرگری کرده است.

نرگس محمدی جایزه­های داخلی و خارجی بسیاری را دریافت کرده است که از مهم­ترین آن­ها جایزه سیب طلایی براتیسلاوا ۲۰۱۷ است.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

جایی برای از خود رانده شدن

جایی برای از خود رانده شدن

معرفی کتاب ارزان‌خورها نوشته‌ی توماس برنهارت

دختر دال، ظلم را فریاد زد!

دختر دال، ظلم را فریاد زد!

معرفی کتاب کودک دختر دال نوشته‌ی احمد اکبرپور

بابا، از تبارمان برایم بگو

بابا، از تبارمان برایم بگو

معرفی کتاب من فلوجه را به یاد می‌آورم نوشته‌ی فرات العانی

کتاب های پیشنهادی