همه ما با مفاهیم زمان در طبیعت آشنا هستیم، مثلا با مفهوم کلیشهای «همخوانی صبحگاهی» پرندگان، اما پرندهشناسان راهی مییابند که بهتر با این ساعت هماهنگ شوند. آنها به چکاوکها توجه میکنند که هنگام غروب از خواندن میایستند و هنگام طلوع شروع میکنند، و به پیشروی پرندگان سحرخیزی که حتی از زنگ ساعت مشهوری چون خروسها نیز پیشی میگیرند.
درست است که امروز مهارتهای زمانگویی در طبیعت را از سر علاقه تقویت میکنیم، اما این کارها در قدیم برای مردم تمرین و تفریح نبود، ضرورت بود. دامداران از روی عشق خودآزارانه به شنیدن برنامه پیشبینی وضع آبوهوا در بیبیسی نیست که هر روز ساعت پنج صبح از خواب بیداری میشوند. آنها درواقع دارند از سنن باستانی در جهان پیروی میکنند. از راجستان گرفته تا آفریقای مرکزی، مردم روستایی زمان را از طریق ضرباهنگهای حیواناتشان میفهمند: مردم شهر کونسو در آفریقای مرکزی زمانی را که ما ساعتِ 5 تا 6 عصر میدانیم با اصلاح کاکالسیما توصیف میکنند: «وقتی دامها به خانه بازمیگردند.» اینجا ساعت اتمی در تدینگتون نیست که ثانیه را مدت زمانی تعریف میکند که یک اتم سزیم 770 و 631 و 192 و 9 بار نوسان کند. ساعتِ مردم کونسو و دامهایشان همان خورشید است.
ساعتهای دیواری، ساعتهای مچی، تقویمها و دفترچههای خاطراتی که انسان تا به امروز درست کرده یک کار ساده را ناقص انجام میدهند. هر کدام از این دستگاهها چرخش روزانه زمین و گردش آن دور خورشید را دنبال میکنند. همه آنها هم بیشتر اوقات خطا میکنند. آنچه ساعت ما نیمروز نشان میدهد اغلب نیمروز نیست. نیمروز یعنی میانه روز، زمانی که خورشید در بلندترین ارتفاع در آسمان است، نه ساعت دوازده طبق ساعت. ساعتها میتوانند حساب زمان را داشته باشند و کار بعضی از آنها از بقیه بهتر است، اما زمان را خلق، تعریف یا بازکشف نمیکنند.
چگونه با طبیعت همراه شویم
تریستن گولی، چگونه با طبیعت صمیمی شویم، چاپ چهارم،مترجم سیما قرایی، نشر هنوز
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.