همچون که دراز کشیده بودم و می‌مردم

نگاهی به کتاب گور به گور نوشته‌ی ویلیام فاکنر

آرمینا میلانی

چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹

گور به گور

گور به گور نامی است که مترجم، نجف دریابندری، به جای نام اصلی رمان یعنی «as I lay dying» برای آن مناسب دیده و انتخاب کرده است. فاکنر ادعا کرده رمان را در شش هفته نوشته است؛ وقتی در یک نیروگاه محلی مشغول کار بوده و عرق می‌ریخته، دست به قلم برده و رمان شاهکار خود را خلق کرده است.(دریابندری،1398-5)  اما وقتی رمان را بخوانید، به ادعای نویسنده شک می‌کنید، زیرا رمان در عین سادگی و لطافت روستایی، دارای چنان ریزه کاری‌ها و پیچیدگی‌هایی است که نگارش آن در شش ماه هم برایتان غیرممکن به نظر می‌رسد.

ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر ، خود، متولد جنوب آمریکاست و اتفاقات داستان‌هایش نیز در جنوب می‌گذرد؛ از جمله رمان گور به گور، او ما را با فرهنگ و سبک زندگی روستاییان جنوب آمریکا آشنا می‌کند و در عین نثر غنی و قدرتمند و خیرگی توصیفات، مخاطب خود را با ساده لوحی و صداقت روستایی‌ها همگام می‌کند.

داستان، داستان مادری ست که در بستر دراز کشیده و در حال مرگ است. او وصیت کرده که بعد از مرگ جسدش را به جفرسن ببرند، جفرسن زادگاه اوست و وی می‌خواهد آن جا دفن شود. مادر، ادی باندرن، این قول را از همسرش، انسی باندرن، گرفته و انسی در پیشگاه خداوند به این قول متعهد شده است و حتما می‌­خواهد به این عهد وفا کند. آن ها پنج فرزند دارند: کش، دارل، جوئل، دیوی دل و وردمن؛ آن‌ها پدرشان را هنگام انتقال جسد مادر به جفرسن همراهی می‌کنند و در اتفاقات با او شریک می‌شوند.

در شب مرگ ادی، طوفان سختی در می‌گیرد و آب دریاچه‌ها بالا می‌آید و پل‌ها را تخریب می‌کند، از جمله پلی که رابط روستای آن ها با جفرسن است؛ با این حال، انسی تصمیم خود را گرفته و می‌خواهد همسرش را هرطور شده به جفرسن برساند حتی اگر این کار سبب گرفتاری آن‌ها در آب های خروشان دریاچه شود…

اما شخصیت‌ها به همین تعداد محدود ختم نمی‌شوند، کتاب فاکنر حداقل 16 شخصیت دارد و داستان را از زبان آن ها روایت می‌کند؛ هر فصل رمان را یکی از افراد از دیدگاه خودش نقل می‌کند و ممکن است یک اتفاق از زبان چند شخصیت بیان شود؛ گاهی احساس آن ها از واقعه در دو کلمه خلاصه می‌شود و وقتی صفحه‌ها صحبت می‌کنند.

اثر فاکنر دو رو دارد، یکی طرح داستانی کتاب است که شامل وقایع و اتفاقات کتاب است و یکی روانشناسی عمیق و پر رمز و راز شخصیت‌هاست که مخاطب را ملزم می‌کند کتاب را بیشتر از یک بار بخواند. شخصیت‌های کتاب او از صفحات بیرون می‌آیند و ذهن کتابخوان را مسحور می‌کنند گویی وجود خارجی دارند. خواننده با هر یک از شانزده شخصیت نقال روایت، به مثابه فردی مستقل رفتار می‌کند، انگار کش برادر کم حرفش باشد و جوئل برادر سرکش او؛ با دارل زیر آب فرو می‌رود و و با وردمن کنار دریاچه می‌دود، حتی وقتی انسی تنباکو را نرم نرمک می‌جود، طعم تنباکو را احساس می‌کند.

کتاب شاید در ابتدا مبهم به نظر برسد و برای خواننده متنی متفاوت با هرچه تا به امروز خوانده بیاید اما اگر صبور باشد و به خواندن ادامه دهد، اعجاب و شگفتی قلم فاکنر را در می‌یابد؛ ریزه کاری‌های فاکنر در داستان که شاید در ابتدا به نظر نرسد برایش پررنگ‌تر جلوه می‌کند و شاعرانگی نویسنده در توصیف وقایع و مرگ در نظرش آشکار می‌شود.


گور به گور. ویلیام فاکنر. ترجمه: نجف دریابندری. (چاپ بیستم) 1398. تهران: نشر چشمه

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

نشر چشمه.

سال 1930 منتشر شده است .

مطالب پیشنهادی

لمیدگی حالت طبیعی ایشان بود

لمیدگی حالت طبیعی ایشان بود

مروری بر کتاب آبلوموف نوشته‌ی ایوان گنچارف

خشم از زمین «واسع» خدا می‌روید

خشم از زمین «واسع» خدا می‌روید

هجرت برابرِ مصیبت در رمان خوشه‌های خشم

کسی از پیرزن‌ها قصّه نخواهد گفت

کسی از پیرزن‌ها قصّه نخواهد گفت

مروری بر کتاب در نوشته‌ی ماگدا سابو

کتاب های پیشنهادی