سرفرازی از آن چه کسانی است؟

مروری بر نمایشنامه مده آ نوشته اوریپید

کیانا خانلرخانی

دوشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۴

(10 نفر) 4.9

نمایشنامه مده آ

مده‌آ: «من در دوستی مهربان‌ترینم، اما در دشمنی سهمناکم. زیرا در این جهان، سرفرازی از آنِ چنین کسانی ا‌ست.»

داستان با مونولوگ‌های دایه‌ی مده‌آ شروع می‌شود. دایه‌ای که شناخت خوبی از مده‌آ دارد و در نیایش‌ها و ای کاش گفتن‌هایش برای ما از گذشته‌ی شخصیت‌ها روایت می‌کند. مده‌آ، دختر آئیتس، برای همراهی معشوقه‌اش جیسون خانه‌ی پدری را ترک می‌کند و همراه همسرش به کورنت می‌آید. وی در طول حیات شخصیتی زیرک و باهوش ولی کینه‌ای و خطرناک از خود به اطرافیان نشان داده. فردی که آتش اندوهش به طوفانی از خشم مبدل می‌شود که هیچ یک از اطرافیانش از آن طوفان مصون نمی‌مانند.

نمایشنامه مده آ

جیسون، همسر مده‌آ، به او خیانت کرده و همسر و فرزندانش را رها کرده تا با دختر پادشاه کورنت ازدواج کند. مده‌آ که از همسرش (که برای او فداکاری‌های زیادی کرده مانند کشتن برادر خودش و پیمان‌شکنی با سرزمین پدری‌اش، یا کشتن پلیاس برای رساندن جیسون به اهدافش) خیانت دیده، در سوگ و ماتم نِشَسته و از همه‌کس و همه‌چیز دوری می‌کند و دایه از ترس او همه کس حتی  فرزندان خود مده‌آ را از نزدیکی به وی منع می‌کند. در حالی که اندوه و غم مده‌آ هنوز کاملاً به هیولای خشم بدل نشده، شاه کورنت یعنی کرئون (پدرِ نو عروسِ جیسون) به دیدن مده‌آ می‌آید و به او می‌گوید به دلیل هراسی که از خشم و اندوه مده‌آ دارد قصد دارد او و فرزندانش را از شهر بیرون کند. مده‌آ هرچه تلاش می‌کند کرئون را قانع کند که قصد رساندن آسیبی به کسی ندارد و جایی را نیز برای رفتن ندارد کرئون راضی نمی‌شود و پس از لابه‌های فراوان تنها یک روز به او مهلت می‌دهد.

در این قسمت و از مونولوگ‌های مده‌آ متوجه می‌شویم او از قبل در سر نقشه‌هایی برای انتقام‌جویی از همسرش و تازه‌عروسِ او در سر داشته و می‌خواهد به هرشکلی که شده زندگی را بر دشمنانش زهر کند.

جیسون به سرای مده‌آ می‌آید و نزاعی میان آن دو شکل می‌گیرد. مده‌آ از بی‌وفایی و نامردی جیسون و از فداکاری‌های خودش می‌گوید و جیسون کارش را این گونه توجیه می‌کند که هدفش از وصلت با دختر پادشاه رسیدن به جاه و مقام و فراهم کردن زندگی بهتری برای فرزندانش بوده (به واسطه داشتن برادرانی از خاندان شاهی). در نهایت جیسون مده‌آ را برای واکنش‌های تندش مقصر می‌داند و اذعان می‌کند که از وی حتی انتظار همکاری در این نقشه را برای رسیدنشان به سعادت داشته و مده‌آ او را ناامید کرده. همچنین جیسون فداکاری‌هایی که مده‌آ برای او کرده را کوچکتر از آنچه مده‌آ بازگو کرده می‌شمارد و تصمیمات و اعمال مده‌‌آ را در نهایت از روی حرص و خودخواهی او برمی‌شمارد. جیسون به مده‌آ می‌گوید با وجود تمام این وقایع آمده است تا به خانواده‌اش کمک کند و هرچه نیاز دارند در اختیار آن‌ها بگذارد. مده‌آ جیسون را از خود و خانواده می‌راند و او را مردی پست و حقیر می‌شناسد. در صحنه‌ی بعدی آیگیوس، پادشاه آتن، با مده‌آ -گویی از گذشته یکدیگر را می‌شناخته‌اند- مکالمه می‌کنند. آیگیوس پس از شنیدن داستان مده‌آ با او همدردی می‌کند و مده‌آ از او تقاضا می‌کند در آتن به او پناه بدهد و او را از دشمنانی که دارد محافظت کند. آیگیوس به شروطی می‌پذیرد. مده‌آ به نهایت جنون خودش رسیده. تصمیم می‌گیرد نقشه‌اش را هرچه سریع‌تر عملی کند و خود را برهاند. هدف او رساندن حداکثر آسیب به جیسون است و در این راه تصمیمی هولناک می‌گیرد: کشتن فرزندانش. 

تصمیم مده‌آ

مده‌آ علی‌رغم مخالفت‌ها و نصیحت‌ها تصمیم خودش را می‌گیرد. جیسون را فرا می‌خواند و بابت رفتار و واکنشش طلب بخشش می‌کند و جیسون را نرم می‌کند. از او تنها یک خواهش می‌کند: من از شهر می‌روم اما کودکانم در این شهر بمانند و با پدرشان بزرگ شوند. مده‌آ از جیسون تقاضا می‌کند با تازه‌عروسش صحبت کند تا اجازه‌ی این کار را بگیرد. خلعت‌هایی اعم از یک نیم‌تاج و یک ردای شاهانه بسیار ارزشمند نیز (که از پیش به زهری مهلک آلوده شده) به کودکانش می‌دهد تا آن‌ها به شاهدخت کورنت تقدیم کنند. کودکان همراه پدرشان راهی کاخ می‌شوند. هدایا تقدیم می‌شوند، کودکان با خبر پذیرفته شدن خلعت‌ها و موافقت شدن با ماندن آن‌ها برمی‌گردند.  شاهدخت نیم‌تاج را بر سر می‌گذارد و ردا را می‌پوشد و زهر کار خودش را می‌کند. نو عروس و پدرش که هنگام دیدن حال بد دخترش او را در بر گرفته بود هر دو به زهر آلوده می‌شوند و جان می‌بازند.

مده‌آ وقتی این خبر را می‌شنود وارد مرحله دوم نقشه‌اش می‌شود. حال وقت زدن ضربه نهایی به جیسون است. کودکان فهمیده‌اند باید از مادر بگریزند و مده‌آ در تردید است و عواطف مادرانه‌اش سد راهش می‌شوند ولی در نهایت کودکانش را نیز به قتل می‌رساند. جیسون بی‌خبر از مرگ فرزندانش وارد می‌شود تا با مده‌آ جدال کند. در همین حال متوجه مرگ فرزندانش می‌شود. جیسون و مده‌آ آخرین نزاع‌هایشان را می‌کنند. مده‌آ گناهان و اشتباهات جیسون را عامل مرگ فرزندان تلقی می‌کند و جیسون مده‌آ را زنی پلید و بدکار می‌خواند. جیسون به کاخ می‌رود تا شاهدخت کشته شده را به خاک بسپارد و مده‌آ اجازه‌ی دفن کودکان را به جیسون نمی‌دهد. می‌گوید خودش آن‌ها را در جایگاه مقدس هرا دفن می‌کند تا کسی توان بی‌حرمتی به ساحت آن‌ها را نداشته باشد و سپس به سرزمین آرگئوس می‌رود. در نهایت زن و مرد با آرزوی مرگ یکدیگر و با تنفر از هم جدا می‌شوند.

جاه‌طلبی و تکبر تا کجا انسان را به تباهی می‌کشاند؟

مده‌آ‌ کیست؟

مده‌آ زنی عادی نیست. پیشینه‌یخانوادگی‌اش او را به خورشید و الهه‌ی ساحره‌گری متصل می‌کند. علاوه بر این زنی یونانی هم نیست. او اهل کولخیس است (مکانی در گرجستان کنونی) که از نظر فرهنگی با یونان در تاریخ محل بحث ما (قرن5 ق.م) در تفاوت است. مده‌آ به جادو و قدرت و هوشش شناخته‌شده است و نکته‌ی مهم دیگری که درباره‌ی او وجود دارد این است که او با تمام وجودش «زن» نیست. شاید بتوان غیرمعمول بودن مده‌آ را تا حدی پیش برد که اذعان کنیم او حتی تماماً «انسان» نیست و وجودی نیمه الهی دارد. مده‌آ یکی از تراژیک‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادبیات تلقی می‌شود. او برادرکشی می‌کند و با سرزمین پدری عهدشکنی می‌کند تا برای مرد محبوبش کاری را پیش‌برده باشد و سال‌ها بعد فرزندکشی می‌کند و شاهدختی را که حتی ندیده را می‌کشد تا به همان مرد که دیگر منفورش است آسیب برساند. این آسیب بدلیل عشق بی‌بدیل جیسون به فرزندانش نیست بلکه از آن جهت است که جیسون با از دست دادن همسر جدید و فرزندان قبلی‌اش درواقع دیگر نه زنی دارد و نه فرزندی. پس اعتبار اجتماعی او و آیندۀ تبار او در خطر بزرگی می‌افتند و این مهم‌ترین چیزی است که می‌تواند او را از پای درآورد. دقیقاً همان چیزی که مده‌آ می‌خواهد. مده‌آ برخلاف زنان زمانه‌اش (و حتی شاید قسمتی از زنان جهان در رمان حال) نمی‌خواهد اجازه دهد حتی در یک ساحت از زندگی‌اش منفعل واقع شده باشد. اگر فرزندانش قرار است بمیرند، خودش آن‌ها را هلاک می‌کند. اگر قرار است زندگی مشترکش پایان بپذیرد، خودش هولناک‌ترین عمل را صورت می‌دهد. او می‌خواهد همانطور که به ظن خودش، کسی بوده که موفقیت و پیروزی را به جیسون هدیه کرده بوده (ماجراهای کشتی آرگو و پشم زرین) خودش هم کسی باشد که او را به سیه‌روزترین حالت ممکن درآورده است. در یک کلام: عاشق‌ترین عاشقِ او و مهلک‌ترین دشمنِ او خودش باشد.

وجه مشترک این رفتار مده‌آ در غرور و تکبر اوست. در کمال‌گرایی و نهایت‌خواهی او که موجب می‌شود چه در عشق و چه در تنفر بیشتر از طرف مقابل خودش را ببیند و خودش را در قامت عامل و فاعل بداند. او از انفعال بیزار است و خودش را در مرکز هستی و در مرکز رویدادها می‌بیند. او حاضر است برای عشقش برادرش را تکه-تکه کند و در دریا بریزد و حاضر است برای آسیب زدن به دشمن فرزندانش را به قتل برساند. او نه مشکلی با شخص برادر داشته نه با کودکانش. او صرفاً در جایگاهی قرار گرفته که احساس نیاز به «عاملیت» او را به پررنگ‌ترین و دردسترس‌ترین گزینه‌ها متصل کرده: برادر و فرزندانش.

او بیشتر ازین که در قامت زن ظاهر شود در قامت جنگجو ظاهر می‌شود. اگر به نقل از ارسطو، اساس یک تراژدی را «ترس» و «ترحم» بدانیم، مده‌آ می‌خواهد اگر بدلیل خیانت همسرش شخصیتی مورد ترحم واقع‌شده، خودش کسی باشد که ترس را به تراژدی اضافه می‌کند. همین گونه هم می‌شود. مخاطب این نمایش در ترس از اعمال جیسون یا هیچ شخصیت دیگری نیست. از زمانی که دایه پرولوگ (پیش‌درآمد) را می‌گوید مخاطب می‌فهمد آن کسی که باید از او هراسناک باشد مده‌آ است. بعد ورود ترس است که رحم وارد می‌شود. ترس از مده‌آ و ترحم به مده‌آ تا اواسط نمایشنامه در توازن قرار دارند. هنگامی که مده‌آ به جرم شهرتش در حیله‌گری و چاره‌اندیشی و قوۀ تعقل -ویژگی‌هایی که جیسون معتقد بود شهرت در آن‌ها را مدیون خروج از موطنش و زندگی در تمدن یونان است- از شهر اخراج می‌شود و پس از آن نقشه‌هایش را برای مخاطب رو می‌کند ترس و ترحم جایش را تا حدی به ترس و تعجب می‌دهد. مخاطب از زن و مادری در آن زمانه و روزگار توقع این حجم از کینه و ستیزه‌جویی ندارد و مهم‌تر از همه: فرزندکشی.

فرزندکشی

فرزندکشی امروز و در قرن 21 پس از میلاد (یعنی حدود 2600 سال پس از اجرای مده‌آ) هنوز برای تمامی جوامع تابو و مسئله‌ای غیرانسانی تلقی می‌شود.

فرزندکشی مده‌آ را به دو وجه می‌توان تحلیل کرد:

  1. او به تنفر از همسرش و فرزندانی که از وی دارد رسیده، دیدن این فرزندان او را به یاد ناکامی‌هایش می‌اندازد و تنها می‌خواهد از شر هرچیزی که او را به این زندگی شکست‌خورده متصل می‌کند راحت شود. با اینکار انتقامش را از همسرش بگیرد و خود را از هر زنجیری رها کند و آزاد و تنها متعلق به خود باشد.
  2. او ـ که در سرزمین خودش شاهدخت بوده ـ از آینده‌اش در قالب زنی تنها و بدون وطن و خانه ناامید است و نمی‌خواهد فرزاندان را در سختی و بی‌پدری و بزرگ کند و ترجیح می‌دهد اگر نمی‌تواند زندگی خوبی به فرزندانش نثار کند؛ زندگی کردن را از آن‌ها دریغ کند.

هر دوی این دیدگاه‌ها از دید نگارنده فرزندکشی را توجیه نمی‌کند. دیدگاه اول به شخصیت و گذشته مده‌آ نزدیک‌تر است. او بارها در سخنانش با سرآهنگ و همسرایان یا هرکدام از شخصیت‌ها نارضایتی‌اش نسبت به جایگاه زن در ازدواج و اجتماع را نمایان کرده. البته که او نسبت به زنان قربانی و آسیب‌دیده‌ای که خود را جزئی از آن‌ها می‌پندارد دارای مزیت‌های قابل‌توجهی بوده. برای مثال او هرگز «مجبور» به ازدواج با فردی نشده و اگر ازدواج کرده و در سرزمینی غریب زندگی می‌کند به میل و خواست خودش این اقدام را صورت داده در حالی که غالب زنان آن عصر -که او از وخامت وضعیت آن‌ها صحبت می‌کند- حتی تا حد او دارای اختیار نبوده‌اند.

دیدگاه دوم مادرانه‌تر، معقول‌تر و حتی انسانی‌تر جلوه‌ می‌کند اما با شناختی که از شخصیت مده‌آ داریم (و با علم بر اعمال آینده‌ی او پس از این نمایشنامه) دفاع از مده‌آ و پذیرفتن دیدگاه دوم سخت‌تر می‌شود.

پس مده‌آ که تا نیمه‌های نمایشنامه مورد ترحم و شخصیتی ترسناک بود هر چه جلوتر می‌رود ترحم‌ کمتری از برمی‌انگیرد و کم‌کم مورد نفرت واقع می‌شود. وقتی مده‌آ فرزندانش را می‌کشد تراژدی تمام می‌شود. دیگر ترسی وجود ندارد چون چیزی که نباید اتفاق می‌افتاد -همان دیالوگ اوایل داستانِ دایه:« باشد که دشمنانش طعمۀ این خشم گردند نه آنانی که دوستشان می‌دارد.»- دیگر اتفاق افتاده بود و دیگر ترحمی هم وجود ندارد. جیسون بی‌گناه نیست -حتی اگر مجازاتش سنگین‌تر از جرمش بوده باشد- و مده‌آ هم دیگر مستحق رحم نیست.

وقتی تراژدی تمام می‌شود از هرچه رخ داده بود تنها پشیمانی و حسرت باقی می‌ماند. حسرت برگرداندن شرایط به چیزی که قبل از رخ دادن تراژدی بود. که این تغییر طرایط امری ناممکن است و شخصیت‌ها و تاریخ هرگز رویدادها را -مخصوصاً رویدادهای تراژیک- از یاد نمی‌برند.

نمایشنامه‌ی مده‌آ برای چه کسانی مناسب است؟

نمایشنامه مده‌آ یکی از کلاسیک‌ترین آثار تراژیک در ادبیات نمایشی است، و به دلیل داستان کشش‌دار و دیالوگ‌های تفکر بر‌انگیز می‌تواند انتخابی مناسب برای  کسانی باشد که علاقه‌مند به آشنایی و مطالعه‌ی بیشتر آثار تراژیک داشته باشند، همچنین این نمایشنامه برای افرادی که به دنبال نقطۀ شروعی برای ورود به مسیر مطالعۀ آثار کلاسیک می‌گردند انتخاب مناسبی خواهد بود.

درباره اوریپید

اوریپید (Euripides) یکی از سه تراژدی‌نویس بزرگ یونان باستان بود (در کنار آشیل و سوفوکل) که حدود ۴۸۰ پیش از میلاد در آتن به دنیا آمد. او بیش از ۹۰ نمایشنامه نوشت که ۱۸ تای آن‌ها باقی مانده‌اند. آثارش اغلب نگاهی روان‌شناختی به شخصیت‌ها دارند و نقش خدایان و سرنوشت را با تردید و نقد بررسی می‌کنند. نمایشنامه‌هایی مثل الکترا، مده‌آ، باکوس‌زنان و هیپولیتوس از مشهورترین آثارش هستند. وی در سال‌های پایانی عمر به مقدونیه رفت و حدود ۴۰۶ پیش از میلاد در آن‌جا درگذشت.

 

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

شاخه‌ی فریادخواهی

شاخه‌ی فریادخواهی

مروری بر نمایشنامه‌ی زنان فریادخواه نوشته‌ی اوریپید (ائوریپیدس)

زنی نگون‌بخت که از صدفی سپید زاده شد

زنی نگون‌بخت که از صدفی سپید زاده شد

مروری بر نمایشنامه هلن نوشته‌ی اوریپید (ائوریپیدس)

گریز از پدرکشی

گریز از پدرکشی

مروری بر نمایشنامه زنان فنیقی نوشته‌ی اوریپید

کتاب های پیشنهادی