فین حالوهوای بسیار بدی دارد و روی تختش نشسته و کاملاً زیر یک لحاف تکهدوزیشده پنهان شده است. پدربزرگ میخواهد با او صحبت کند، اما فین میگوید او نمیتواند بفهمد. در نهایت فین راضی میشود برای قدمزدن بیرون برود، اما فقط به شرطی که زیر لحافش بماند. پدربزرگ میگوید: «نگران نباش، یادم میماند چی زیر این پتو هست.»
هنگام راه رفتن، پدربزرگ توضیح میدهد که زیر درختها ریشهها هستند؛ زیر آبِ آرام، ماهیها شنا میکنند؛ زیر ظاهرها، تجربهها قرار دارند؛ و زیر آنچه متفاوت است، چیزهای مشترک نهفتهاند. « تصویرها نشان میدهند که هم فین و هم پدربزرگ دلشکستهاند؛ شاید به خاطر از دست دادن کسی که لحاف تکهدوزیشده را ساخته است. با فرا رسیدن شب، لحاف از روی سر فین به روی شانههای پدربزرگ منتقل میشود و هر دوی آنها با قلبهایی دیده میشوند که دیگر شکسته نیستند.
و بالاخره زمان آن میرسد که پدربزرگ به خانه بازگردد اما فین نیاز دارد این دوستی و قدم زدن و مکالمه ادامه پیدا کند.
رازهای پنهان در تصاویر کورى دورفلد
کتاب تصویری کوری دورفلد، نویسنده و تصویرگر، بهخوبی نشان میدهد وقتی هنوز آماده نیستیم درباره آنچه در زیرِ سطح احساساتمان میگذرد صحبت کنیم، واقعاً به چه چیزی نیاز داریم.
وقتی برای اولین بار فین را میبینیم، او بیشتر شبیه یک تودهی کوچک است؛ روی تخت نشسته و کاملاً زیر یک لحاف تکهدوزیشده پنهان شده. در سمت چپ تخت، یک چرخ خیاطی دیده میشود و بالای آن روی دیوار، عکس عروسی پدربزرگ و مادربزرگ آویزان است. پدربزرگ بهجای آنکه نوهاش را به حرف زدن وادار کند، پیشنهاد یک پیادهروی میدهد و فین با بیمیلی میپذیرد. آن دو راه میافتند، در حالی که فین همچنان محکم در لحاف پیچیده شده و فقط نوک بینیاش از لابهلای چینهای آن بیرون زده است.
وقتی این دو وارد جنگلی انبوه و سرشار از زندگی میشوند، پدربزرگ به چیزهای زیادی اشاره میکند که دیده نمیشوند: ریشههای درختان که زیر زمین رشد میکنند، ماهیهایی که زیر سطح آب شنا میکنند، تخمهایی که زیر بدن پرنده در لانه گرم میمانند و چیزهای دیگر. در هر تصویر، فین کمی بیشتر از زیر لحاف بیرون میآید؛ اول صورتش را میبینیم، بعد دستهای از موهای سرخرنگش، سپس آستینهای یک پلیور آبی.
وقتی پدربزرگ درباره فعالیتهای پنهان زیر درختان، یک قایق و یک پرنده لانهساز فکر میکند، فین آرام آرام از زیر پتو بیرون میآید و درباره آنچه در درون دیگر افرادی که در جنگل ملاقات میکنند اتفاق میافتد، سؤال میکند. آنها درباره تجربههای انسانی که دیده نمیشوند اما تأثیرگذار هستند، گفتگو میکنند و متوجه میشوند که «زیر ظاهر کسی که به نظر میرسد نمیفهمد… کسی هست که دقیقاً میداند تو چه احساسی داری.»
دورفِلد خیلی ظریف خواننده را به این بینش هدایت میکند که فین و پدربزرگ یک فقدان مهم را تجربه کردهاند. فضاهای سیاه مات و منفی درون تصاویر دیجیتال با بافت نرم اما رنگارنگ، دیدگاههایی شبیه پرتو ایکس از اشیاء «زیر» هر صحنه را نشان میدهند، مانند سنجابهایی در سوراخهای زیرزمینی، اسکلت حیوانات جنگل، و قلبهای شکسته فین و پدربزرگ. شخصیتها با خطوط ضخیم و چشمان و دهانهای نقطهای ترسیم شدهاند و از طریق حالت صورت و حالت بدن، احساسات مختلفی را منتقل میکنند. فین با موهای قرمز و پدربزرگ با ریش خاکستری سفید هستند؛ سایر شخصیتها دارای رنگ پوستهای متفاوتیاند و یک نفر از ویلچر استفاده میکند.
تصویرسازیهای دیجیتال دورفلد سرشار از رنگ و جزئیاتاند و بافتهای نرم و مدادشمعیمانندی دارند که به امضای کاری او تبدیل شدهاند. صحنههایی که رازهای پنهان درون درختان توخالی و لانههای زیرزمینی را نشان میدهند، حسی گرم و امن دارند؛ حسی شبیه آنچه فین احتمالاً زیر لحاف تجربه میکند. یکی از تأثیرگذارترین صحنهها زمانی است که پدربزرگ و فین با چند گروه دیگر از رهگذران روبهرو میشوند: سالمندی با سگش، یک بزرگسال و کودکی که گریه میکند، و فردی که روی ویلچر نشسته و با همراهش هدفون مشترک دارد.
پیشنهادهایی برای خواندن کتاب و همراهی با کودک
یکی از مهمترین کاربردهای کتاب، آموزش همدلی بدون پرسش مستقیم است. بزرگسال میتواند پس از خواندن داستان، بهجای پرسیدن «تو چرا ناراحتی؟» یا «تو هم مثل فین غمگینی؟»، فقط دربارهی چیزهایی که پنهان هستند حرف بزند: چیزهایی که دیده نمیشوند اما وجود دارند. مثلاً میشود با کودک دربارهی احساسهایی که همیشه روی صورت آدمها معلوم نیستند، گفتوگو کرد.
برای فعالیتهای پس از خواندن، مربی یا والد میتواند بازی «زیرِ… چیست؟» را پیشنهاد دهد. کودک میتواند نقاشی بکشد یا بگوید زیر چیزهای مختلف چه چیزی پنهان است: زیر زمین، زیر تخت، زیر ظاهر آدمها، یا حتی زیر یک لحاف. این فعالیت هم خلاقانه است و هم به کودک کمک میکند مفهوم لایههای پنهان را به زبان خودش بازسازی کند.
یکی دیگر از کاربردهای مهم کتاب، مشروعیتدادن به نیاز کودک برای پناه گرفتن است. فین تا زمانی که آماده نیست، زیر لحاف میماند و کسی او را مجبور نمیکند بیرون بیاید. والد یا مربی میتواند با الهام از این روایت، دربارهی «پناههای امن» صحبت کند: جاهایی یا چیزهایی که آدم وقتی حالش بد است، میتواند در آنها پنهان شود. حتی میتوان یک لحاف، روسری یا پارچه را بهعنوان «لحاف فین» انتخاب کرد و به کودک اجازه داد گاهی فقط در سکوت زیر آن بنشیند.
در نهایت، این کتاب به بزرگسالان یادآوری میکند که همیشه لازم نیست «کاری بکنند». گاهی کافی است کنار کودک راه بروند، همراهش باشند و بگویند: «نگران نباش، یادم میماند زیر این پتو چه چیزی هست.»
درباره نویسنده و تصویرگر
کورى دورفِلد نویسنده و تصویرگر پرفروش نیویورک تایمز است و کتاب «خرگوش گوش داد» را خلق کرده است. دورفِلد اصالتاً اهل ایلینوی است و برای تحصیل به مینهسوتا نقل مکان کرد و خیلی زود شیفته زیبایی طبیعی این ایالت شد. این کتاب، ادای احترامی است به ساحل شمالی دریاچه سوپریور و همچنین شگفتی و رازهایی که هنگام قرار گرفتن در دل طبیعت میتوان یافت. کتاب همچنین اشارهای است به پدر و پدربزرگش، لنی، و بررسی لایههای مختلف تجربه انسانی.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.