کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از مهمترین نهادهای کودکی در ایران است. این نهاد نسلی از نویسندگان، شاعران، سینماگران، موسیقیدانان و هنرمندان جریانسازی را پرورش داد که بخش مهمی از فرهنگ، ادبیات، موسیقی و سینمای ایران را رقم زدند. با وجود تمام جفاهایی که کانون پرورش فکری در طول سالهای اخیر دیده است، اما همچنان درختی سرسبز است که سایهاش بر سر کودکان و نوجوانان این سرزمین گسترده است. کتاب مهمانهای خوانده روایتی از این درخت سرسبز سایهگستر است.
جرقهی نوشتن کتاب
در مقدمهی کتاب استاد علیاکبر صادقی نوشته است: «بچههای امروز هم باید کانون و هنرمندانش را بشناسند، چون کانون فقط برای کودکان آن زمان نبود، برای آینده هم بود. میبینم که چقدر با عشق کار کردیم، چقدر دوست داشتیم، چقدر میخواستیم چیز تازه خلق کنیم.»
کتاب مهمانهای خوانده راوی، مربیان و هنرمندانی است که در کانون با عشق، برای کودکان دنیای جدیدی خلق کردند. این کتاب در ضمن داستانی خلاقانه، تاریخچهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برای مخاطب بازگو میکند.
جرقهی نوشتن این داستان وقتی به ذهن تهمینه حدادی، نویسندهی کتاب، رسید که دید سعید زینالعابدینی، معاون مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از کودکان کار دعوت میکرد تا به تماشای نمایشهای این مرکز بروند. این کار او شاید یکی از مهمترین اهداف تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برآورده میکرد: دسترسی همهی کودکان، با هر سطح اقتصادی و فرهنگی، به کتابها و تولیدات باکیفیت.
مهمانهای خوانده وارد میشوند
داستان مهمانهای خوانده روایت یک روز از زندگی سه کودک کار است که به دعوت سعید زینالعابدینی وارد مرکز تئاتر کانون میشوند و میخواهند یک نمایش ببینند. این آغاز ماجراجویی کودکانهی آنها در مرکز نمایشهای کانون، موزهی هنرهای معاصر و پارک لاله است. بچهها در هر کدام از این مکانها با آثاری روبهرو میشوند که پیوندی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دارد. آنها در مرکز نمایشهای کانون، تئاتری را براساس کتاب مهمانهای ناخوانده میبینند. این کتاب یکی از مهمترین کتابهای ادبیات کودک ایران است که اولینبار در سال 1345 چاپ شد. این کتاب روایت قصهای عامیانه است که فریده فرجام آن را نوشته و جودی فرمانفرمایان تصویرگری کرده است. اسم کتاب حاضر نیز با الهام از همین کتاب نوشته شده است، اما برعکس خانهی کوچک خاله پیرزن که قد یک غربیل بود، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به وسعت ایران است و با مهر، تمام مهمانان کوچکش را در آغوش میگیرد.
بچهها بعد از دیدن نمایش، به موزهی هنرهای معاصر میروند و در آنجا تابلوهای نقاشی مشهور از هنرمندان برجستهی ایران و جهان را تماشا میکنند. آنها تابلوهایی از سهراب سپهری، ون گوگ، علی اکبر صادقی، پل گوگن، پرویز کلانتری و ایران درودی، کلود مونه، جکسون پولاک و هانری دوتولوز را میبینند.
ماجراجویی بچهها آنها را به سالن سینما تک موزهی هنرهای معاصر میبرد، جایی که فیلم «خانهی دوست کجاست» از عباس کیارستمی نمایش داده میشود. بچهها دلشان میخواهد این نمایش را هم ببینند، اما آقای نگهبان میگوید بدون داشتن بلیت نمیشود این نمایشها را دید.
بچهها در ادامه به مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون میرسند. جایی که سالیان سال برای کودکان و نوجوانان بسیاری پر از قصه، شعر، آهنگ و رنگ بوده است. حالا بچههای قصهی ما با امانت گرفتن کتابهایشان و دریافت یک هدیه (دفتر نقاشی) از هنرمندان قدیمی کانون یعنی بهرام خائف، سیروس طاهباز و نورالدین زرین کلک به خانه برمیگردند.
کسی چه میداند، شاید سالیان سال بعد، آنها با تماشاخانهی سیار کانون سفر کنند و لذت روزی را که مثل روزهای دیگر نبود، به کودکان دیگر هم بچشانند.
بستری برای آشنایی با بزرگان ایران
داستانگویی تهمینه حدادی و تصویرگریهای هاله قربانی را قبلاً هم در کتاب «جهان مال من است» دیده بودیم که جایزههای بسیاری را از آن خود کرد و این بار هم این دو در کنار هم اثر ارزشمند دیگری خلق کردهاند. بیشک جای چنین کتابی در بین کتابهای کودک و نوجوان خالی بود. این کتاب هم کودکان را با بزرگان ادبیات و هنر ایران و هم با آثار بزرگ هنری ایران و جهان آشنا میکند.
کتاب میتواند بستر بسیار خوبی برای تحقیق و پژوهش مهیا کند. در هر صفحه یک یا دو نفر از بزرگان ادبیات و فرهنگ و هنر ایران در صحنهی داستان حضور دارند. مثلاً در صفحهی اول و در پارک، تصویر توران میرهادی و احمدرضا احمدی را میبینیم. در پایان کتاب درمورد هر شخص اطلاعاتی به خواننده داده میشود.
در این کتاب چهرهی بزرگانی مثل ثمین و ثمینه باغچهبان، توران میرهادی، احمدرضا احمدی، عباس کیارستمی، فروغ فرخزاد، مرتضی ممیز، پرویز کلانتری، ایران درودی، فرشید مثقالی، نورالدین زرین کلک، علیاکبر صادقی، سیروس طاهباز، فریده فرجامی و بهرام خائف را میبینیم. ما به عنوان والد یا بزرگسال در ضمن خواندن کتاب میتوانیم از کودک بخواهیم این شخصیتها را در تصاویر پیدا کند و سپس اطلاعاتی دربارهی آن شخصیت به او بدهیم یا از کودک بخواهیم خودش این اطلاعات را در منابع مختلف پیدا کند. آشنایی با این بزرگان و میراثی که برای ایران امروز ما یه یادگار گذاشتهاند، قطعاً میتواند الهامبخش کودکان باشد.
همچنین میتوانیم در صفحههایی که بچهها وارد موزهی هنرهای معاصر میشوند، نام هر هنرمند را برای کودک بخوانیم و نقاشیها را به او نشان بدهیم و به او کمک کنیم سایر آثار آن هنرمند را هم پیدا کند و ببیند. سپس میتوانیم از او بخواهیم مانند راوی داستان، نظرش را دربارهی هر اثر بگوید یا بنویسد.
بخشی از کتاب
این نمایش شبیه نمایش قبلی نبود. اینجا سالنی بود پر از تابلوهای نقاشی که آدم بزرگها دورشان جمع شده بودند.
در تابلوی نقاشی یکی از آنها فقط درخت دیده میشد، درختهای سیاه و سفید!
یکی دیگر، هیولاها و آدمهای خوب را کشیده بود. من نمیدانم که چرا هیولاها همیشه لخت هستند، ولی هر وقت یاد آنها میافتم، حسابی خندهام میگیرد.
یکی از کسانی که نقاشی میکشید، بیشتر خانههای قدیمی گلی را دوست داشت.
نقاشیهای یکی هم شبیه داستانهایی بود که مادربزرگم برایمان از خوابهایش میگفت. آن موقع هنوز بابا زنده بود و ما میتوانستیم به مدرسه برویم.
درباره نویسنده
تهمینه حدادی نویسنده، خبرنگار و تصویرگر متولد ۱۳۶۵ است. او سالها بهعنوان خبرنگار با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار کرده و دیده بود که وقتی تریلیهای سیار نمایش کانون به شهرها و روستاها میرفتند، چطور بچهها با ذوق و شوق به سمتش میدویدند. او فکر کرد داستانی باید این شوق و ذوق کودکانه را روایت کند و مهمان خوانده راوی آن شد.
دربارهی تصویرگر
هاله قربانی متولد ۱۳۶۴ تاکنون بیش از ۳۵ کتاب کودک را تصویرگری کرده و برندهی نشان نقرهای لاکپشت شده است. او به یاد میآورد که وقتی بچه بوده، به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میرفته و هر کتاب را چند بار امانت میگرفته و میخوانده. او فکر میکند کانون رؤیاهای زیادی را در سر کودکان و نوجوانان پرورش داد و حالا این کتاب دریچهی مشترکی خواهد شد برای همهی کسانی که رؤیاهایشان را در خانوادهی بزرگ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دنبال میکنند.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.