یوگسلاوی، محو شدن یک ملت

معرفی کتاب بالکان اکسپرس نوشته اسلاونکا دراکولیچ

عاطفه درستکار

سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴

(2 نفر) 5.0

اسلاونکا دراکولیچ

کتاب بالکان اکسپرس با عنوان فرعیِ «تکه‌هایی از روی دیگر جنگ» به قلم اسلاونکا دراکولیچ در سال 1992 منتشر شد. این کتاب به همت نشر گمان با ترجمه‌ی سونا انزابی‌نژاد در سال 1393 به فارسی عرضه شد.

همان‌طور که از عنوان فرعی‌ کتاب برمی‌آید،  کتاب بالکان اکسپرس مجموعه‌ای است از روایت‌های شخصی و اجتماعی در دوران آشوب و جنگ؛ جنگ بین کروات‌ها و صرب‌ها که با مرگ تیتو، رهبر جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگُسلاوی، شعله‌ورتر گشت تا اینکه کشور یوگسلاوی در دهه‌ی 90 میلادی با استقلال‌خواهی کروات‌ها، به قتل‌گاهی چهارساله تبدیل شد.

بالکان اکسپرس

نویسنده:
اسلاونكا دراكولیچ
ناشر:
گمان
مترجم:
سونا انزابی نژاد
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست
بالکان اکسپرس

از گزارش‌های خبری تا روایت‌های انسانی جنگ

اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده و روزنامه‌نگار کرواتی، در هجده جستار سعی کرده است روایت‌هایی از چهره‌ی دیگر جنگ را نشان دهد؛ روایت‌هایی حول مرگ و زندگی. روایت‌هایی که زندگی را چون برزخی نشان می‌دهند که در آن انسانیت در تاریکیِ قدرت‌طلبی‌ و ملی‌گرایی گم شده است. در واقع، «کتاب بالکان اکسپرس از جایی شروع می‌شود که اخبار تمام می‌شود؛ جایی بین وقایع و تحلیل‌ها، و روایت‌های شخصی آدم‌ها، زیرا جنگ فقط در جبهه‌های نبرد اتفاق نمی‌افتد، جنگ همه‌جا هست و همه‌ی ما درگیرش هستیم» (دراکولیچ، 1401: 18).

آن‌طور که در فهرست کتاب بالکان اکسپرس می‌بینیم عنوان کتاب بالکان اکسپرس برگرفته از عنوانِ یکی از جستارهاست؛ جستاری که در آن نویسنده با قطار از وین به سمت زاگرِب، پایتخت کرواسی، می‌رود و با خواندن چند خبر در روزنامه شوکه می‌شود. او در یادداشت‌هایش آن روز را این‌طور به یاد می‌آورد: «در آن بالکان اکسپرس غم‌زده بود که فهمیدم چطور می‌توان فجایع و قساوت‌های جنگ را چنان گزارش کرد که انگار اتفاق‌هایی عادی هستند» (همان: 63). دراکولیچ در سه جستار از این مجموعه: «مادرم در آشپزخانه نشسته و با نگرانی سیگار می‌کشد»، «اگر پسر داشتم» و «نامه‌ای به دخترم» شخصی‌ترین روایت‌هایش را می‌نویسد و در باقی جستارها تجربیاتش را از زیستن در جامعه‌ای جنگ‌زده به تصویر می‌کشد.

موضوعات اصلی کتاب بالکان اکسپرس

کتاب بالکان اکسپرس به جای توصیف جبهه‌های نبرد، به تحلیل دقیق و چندلایه تأثیر جنگ بر جامعه و فرد می‌پردازد. این اثر سه مضمون اصلی را به شیوه‌ای عمیق بررسی می‌کند: تأثیر جنگ بر زندگی روزمره، مفهوم "دیگری‌بودن" و نقش افراد در تداوم جنگ، و دستکاری حافظه جمعی.

جنگ، پدیده‌ای درونی و روزمره

دراکولیچ در کتاب بالکان اکسپرس جنگ را به عنوان یک پدیده بیرونی و در میدان نبرد به تصویر نمی‌کشد، بلکه بر تأثیر مخرب آن بر زندگی روزمره مردم عادی تمرکز دارد. او از طریق داستان‌های شخصی درباره دوستان و خانواده‌اش، نشان می‌دهد که چگونه جنگ به تدریج وارد جزئی‌ترین ابعاد زندگی می‌شود. این رویکرد، روایت‌های رسمی رسانه‌ها را که جنگ را تنها با آمار کشتار و تحلیل‌های استراتژیک معرفی می‌کنند، به چالش می‌کشد.  

با تمرکز بر جزئیات به‌ظاهر بی‌اهمیت، دراکولیچ جنگ را از یک پدیده بیرونی به یک بحران درونی تبدیل می‌کند که در ارزش‌ها، احساسات، و رفتارهای افراد تغییر ایجاد می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه در شرایط جنگی، ساده‌ترین تصمیمات، مانند «آیا اجازه دارم عاشق شوم؟» یا «آیا خریدن کفش منطقی است؟»، به پرسش‌های وجودی تبدیل می‌شوند. این تغییرات بنیادین، جنگ را به تدریج از درون انسان‌ها آغاز کرده و آن‌ها را به گونه‌ای دگرگون می‌کند که حتی خودشان را نیز نمی‌شناسند. این دگرگونی درونی، ماهیت اصلی جنگی است که دراکولیچ از آن سخن می‌گوید، جنگی که همه را درگیر خود می‌کند، نه فقط سربازان را.

مفهوم دیگری‌بودن و نقش افراد در تداوم جنگ

یکی از مهم‌ترین مضامین کتاب بالکان اکسپرس ، تحلیل مفهوم دیگری‌بودن(otherness)  و نقش آن در بحران‌های هویتی و قومی است. دراکولیچ به وضوح نشان می‌دهد که چگونه ملی‌گرایی افراطی و ایجاد مرزبندی «ما و آنها»، دوستان صمیمی را به دشمنان خونی تبدیل می‌کند. این فرآیند، باورنکردنی‌ترین جنایات را ممکن می‌سازد.  

این نویسنده به عنوان یک روزنامه‌نگار، خود را از این پدیده مبرا نمی‌داند. او در یکی از مقالاتش نشان می‌دهد که چگونه حتی یک فرد ضدجنگ نیز می‌تواند با پذیرش کلیشه‌های رسانه‌ای، ناخواسته در تداوم جنگ شریک و «همدست» شود. این نگاه انتقادی به خود، یک لایه عمیق‌تر به تحلیل اضافه می‌کند: مسئولیت جنگ تنها بر دوش سیاستمداران و سربازان نیست، بلکه ناشی از بی‌تفاوتی و مشارکت ناخودآگاه شهروندان عادی نیز هست. دراکولیچ به خواننده می‌گوید که وقتی با بستن چشم‌ها، ادامه دادن به کارهای روزمره و این تصور که «مشکل ما نیست»، از «دیگری» فاصله می‌گیریم، در واقع به این پدیده خیانت می‌کنیم و به تداوم آن کمک می‌نماییم.  

حافظه جمعی و فراموشی تاریخی

کتاب بالکان اکسپرس به تأثیرات بلندمدت جنگ بر حافظه جمعی جامعه و چالش‌های بازسازی پس از آسیب‌های عمیق می‌پردازد. دراکولیچ با مثال‌هایی مانند تغییر نام خیابان‌ها، نمادها و حتی سنگ قبرها، نشان می‌دهد که چگونه تاریخ توسط فاتحان جنگ بازنویسی می‌شود. این تلاش برای محو کردن گذشته، یک نبرد فرهنگی است که دراکولیچ آن را نبردی برای از بین بردن هویت فردی و جمعی می‌داند.  

تحلیل دراکولیچ از دستکاری حافظه تاریخی، درک خواننده را از ماهیت حکومت‌های اقتدارگرا و پساجنگ عمیق‌تر می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه با نابودی «گذشته جمعی»، زمینه برای شکل‌گیری یک هویت جدید و مصنوعی بر مبنای ملی‌گرایی افراطی فراهم می‌شود. این فرآیند، جامعه را به سمت تضادهای هویتی سوق می‌دهد که می‌تواند به درگیری‌های آینده دامن بزند.

یوگسلاوی، کشوری که از نقشه محو شد

شاید نام یوگسلاوی برای برخی ناآشنا باشد. تا حدی هم طبیعی است، چراکه هم شکل‌گیری‌‌اش با پیچیدگی‌هایی همراه بود و هم فروپاشی‌اش. کشوری بود چندقومیتی که در مدت یک قرن آشفتگی و جنگ‌های متعددی را از سر گذراند تا به فروپاشی کامل رسید. به همین جهت در این بخش مروری بر تاریخچه‌ی این کشور تجزیه‌شده می‌کنیم. دانستن تاریخ این سرزمین و تجزیه‌ی تدریجی آن به درک بهتر کتاب بالکان اکسپرس یاری می‌رساند.

بالکان، منطقه‌ای در جنوب شرقی اروپا، از دیرباز محل زندگی اقوام مختلفی بوده است؛ اقوامی که غالباً از نژاد اسلاو هستند. این منطقه در طول تاریخ تغییرات بسیاری به خود دیده است. بخش عمده‌ی این منطقه تقریباً به مدت چهار قرن، تحت سلطه‌ی عثمانی‌ها بود تا اینکه در قرن نوزدهم با اوج‌گیری روحیه‌ی ملی‌گرایی، اقوام ساکن این ناحیه خواهان استقلال شدند.

پیش از شروع جنگ جهانی اول، به مدت یک سال بین نیروهای صربستان، مونته‌نگرو و بلغارستان با عثمانی جنگ در جریان بود؛ جنگ‌های بالکان. بعد از جنگ جهانی اول در سال 1918 نام این منطقه به «پادشاهی صرب‌ها، کروات‌ها- اسلوون‌ها» تغییر یافت. در 1929 در پی تحکیم قدرت پادشاه و ایجاد هویت واحد نام «یوگسلاوی» (به معنی اسلاوهای جنوبی) بر این کشور گذاشته شد. یوگسلاوی کشوری بود متشکل از شش ملت: صرب‌ها، کروات‌ها، بوسنیایی‌ها، اسلوون‌ها، مونته‌نگروها و آلبانیایی‌ها.

جنگ‌ جهانی دوم

یوگسلاوی در زمان جنگ جهانی دوم به اشغال آلمان و متحدانش درآمد. این وضعیت منجبر به ایجاد سه جناح عمده در کشور شد: جناح حاکم فاشیستی که عملاً دولت مستقل کرواسی را با حمایت نازی‌ها اداره می‌کرد (اوستاشه‌ها)، چتنیک‌ها (ملی‌گرایان سلطنت‌طلب صرب) و پارتیزان‌ها (کمونیست‌ها‌ی ضدنازی به رهبری تیتو). دراکولیچ به وفور از این اسامی در جستارهایش استفاده می‌کند. از این‌رو، بهتر است خواننده با آن‌ها آشنا باشد. بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، تیتو زمام قدرت را به دست گرفت و اسم کشور ابتدا به جمهوری فدرال خلق یوگسلاوی و بعد به جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی تغییر یافت؛ برای تأکید بر سوسیالیسم مستقل از شوروی یا به قول دراکولیچ برای ترسیم «سوسیالیسم با چهره‌ای انسانی». این کشور به مدت چهل‌وپنج سال (از 1945 تا 1990) تحت لوای کمونیسم اداره می‌شد تا اینکه با مرگ تیتو در دهه‌ی 80  کشور به سمت فروپاشی رفت.

از دهه‌ی 80 به بعد میل به استقلا‌ل‌طلبی میان ملت‌های یوگسلاوی بیشتر شد تا اینکه در سال 1991 اسلوونی و کرواسی اعلام استقلال کردند. همین نقطه‌ی آغازی شد برای جنگ‌های سه سویه‌ی اسلوونی و کرواسی با صربستان؛ نبردی خونین که دراکولیچ به ظرافت از آن صحبت می‌کند: «سرمان را خم‌ کرده‌ایم روی تکه‌کاغذی که مرزهای کشوری ناشیانه بر آن نقش بسته، کشوری که دارد از هم می‌پاشد؛ درست جلوی چشممان دار محو می‌شود، حس می‌کنم تراژدی این کشور دیگر در کلمات نمی‌گنجد» (همان: 23).

اسلوونی مدت کوتاهی بعد از جنگ به رسمیت شناخته شد و کرواسی نیز یک سال بعد. با این حال نبرد کروات‌ها و صرب‌ها تا 1995 ادامه پیدا کرد. در این دهه جنگ‌های دیگری هم در این کشور صورت گرفت. از جمله جنگ بوسنیایی‌های مسلمان با صرب‌ها و کروات‌ها و هم‌چنین جنگ کوزوو با صربستان. در سال ۲۰۰۳، جمهوری فدرال یوگسلاوی به‌طور رسمی نام خود را به «صربستان و مونته‌نگرو» تغییر داد. با اعلام استقلال مونته‌نگرو در سال ۲۰۰۶، این اتحاد نیز منحل شد و صربستان تنها جمهوری باقی‌مانده‌ی یوگسلاوی سابق شد.

در نهایت هفت کشور از این منطقه جدا شدند: اسلوونی، کرواسی، صربستان، بوسنی و هرزه‌ین، مقدونیه‌ی شمالی، مونته‌نگرو و کوزوو. این تجزیه‌ی خون‌بار نام یوگسلاوی را از نقشه‌ی جهان محو کرد و فقط اسمی از آن در تاریخ به یادگار گذاشت.

روایت یک روزنامه‌نگار از جنگ چگونه خواهد بود؟

کتاب بالکان اکسپرس با روایتی اول‌شخص در باب مسائل مربوط به جنگ صحبت می‌کند؛ مسائلی برآمده از جنگ که «زندگی آدم را دو شقه می‌کند، اما هنوز مجبوری طوری زندگی کنی که انگار یک‌پارچه هستی» (همان: 28). کتاب با لحنی صمیمی پیش می‌رود و ترکیبی است از یادداشت‌های روزانه، خاطرات شخصی، گزارشی از رویدادها و مشاهدات.

از خلال همین جستارهاست که جنگ و تبعاتش تمام‌قد رخ‌نمایی می‌کند، به‌طوری که خواننده آن را کلمه به کلمه می‌فهمد. از دید دراکولیچ، جنگ درک ما را به یک‌باره نسبت به جهان بیرون متحول می‌کند. دیگر نمی‌توان چیزها را مانند قبل نگریست و هر تلاشی برای این کار بیهوده و بی‌ثمر است: «در دوران جنگ نحوه‌ی نگاهت به زندگی و چیزهایی که در آن اهمیت دارند به کلی تغییر می‌کند. حتی ساده‌ترین چیزها هم دیگر آن اهمیت یا معنای سابق را ندارند. اینجاست که می‌فهمی جنگ شده است، می‌فهمی جنگ به تو رسیده است» (همان: 16).

 جنگ کیفیت دیدن، شنیدن و شناختن را تغییر می‌دهد. حواس را به چیزهایی معطوف می‌کند که پیش‌تر غالباً برایمان نامرئی بودند؛ چیزهای کوچک و ساده‌ای مانند هیاهوی شهر و غرق شدنش در روزمرگی‌ها، شنیدن صدای پرندگان، بوییدن عطری ناآشنا. در این دوران آدمی به همین چیزهای ساده چنگ می‌زند تا بتواند روزها را سپری کند. از طرفی، نمی‌توان از سیرت حقیقی جنگ که ویرانی به بار می‌آورد، غافل ماند. جنگ هیولایی است افسانه‌ای که آدمی میل فراوانی به نادیده گرفتنش دارد، میلی بی‌سرانجام چراکه با تعلیق آینده و زیستن در حالِ ویران‌شده چطور می‌توان جنگ را انکار کرد؟ این تعلیقِ لحظات چنان گسترده و ریشه‌دار است که همه‌ی جنبه‌های زندگی را زیر سایه‌ی خود می‌کشاند.

نگاهی به زندگی اسلاونکا دراکولیچ نویسنده کتاب بالکان اکسپرس

اسلاونکا دراکولیچ (Slavenka Drakulić)، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس، و نویسنده برجسته کروات، یکی از صدای‌های مهم ادبیات و روشنفکری اروپایی است. او با نوشته‌های جسورانه خود که اغلب به تحلیل مسائل سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی می‌پردازند، توانست شهرت جهانی پیدا کند.

دراکولیچ در ۴ ژوئیه ۱۹۴۹ در شهر رییکا کرواسی متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاه زاگرب در رشته‌های ادبیات تطبیقی و جامعه‌شناسی به پایان رساند. این ترکیب رشته‌ها تأثیر عمیقی بر آثار او گذاشت و به او دیدگاهی منحصر به فرد برای تحلیل پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی بخشید.

او کار روزنامه‌نگاری خود را در دهه ۱۹۸۰ آغاز کرد و با نشریات معتبری مانند «استارت» و «داناس» در زاگرب همکاری داشت. اما در اوایل دهه ۱۹۹۰ و همزمان با درگیری‌های سیاسی و ملی‌گرایی فزاینده در کرواسی و فروپاشی یوگسلاوی، دراکولیچ به دلیل دیدگاه‌های فمینیستی و انتقادی خود تحت فشار قرار گرفت. او به همراه چهار نویسنده زن دیگر، به دلیل آنچه "افشاگری علیه کروات‌ها" نامیده شد، هدف حملات رسانه‌ای قرار گرفتند. این اتفاق باعث شد او کرواسی را ترک کرده و به سوئد مهاجرت کند.

دراکولیچ، نویسنده‌ی کتاب‌های ارزنده‌ای چون کافه‌ اروپا، گشتی در موزه‌ی کمونیسم، کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم و... بار دیگر در کتاب بالکان اکسپرس با روایت‌گریِ گیرا و دل‌نشین خود تصاویری از مواضع روزمره‌ و نامرئی جنگ را نمایان ساخته است. تصاویری که در ذهن خواننده‌ی کنونیِ این یادداشت‌ هم به طور تجربی جایی اشغال کرده است.

چرا این کتاب را باید خواند؟

کتاب بالکان اکسپرس با تحلیل رویدادهای تاریخی و روایت‌های شخصی از جنگ‌ صرب‌ها و کروات‌ها، خواننده را به تأمل در عمق بحران‌ها، تجزیه‌طلبی‌ها و پیامدهای خونین آن دعوت می‌کند. این اثر نه تنها برای علاقه‌مندان به تاریخ و سیاست، بلکه برای کسانی که به مطالعه جنگ و پیامدهای اجتماعی آن علاقه دارند، اثری ارزشمند است.

بهترین توصیف درباره‌ی کتاب بالکان اکسپرس جمله‌ای است از خود دراکولیچ. هرچند که او این جمله را درباره‌ی اوضاع جنگ می‌نویسد، در اینجا آن را در باب کتابش به کار می‌بریم: بالکان اکسپرس بستری است فراتر از کلمات، سکوتی است که می‌توانی در آن به صدای انسانی دیگر گوش دهی (همان: 119). [11] یادداشت‌های اسلاونکا دراکولیچ هرچند از نظر جغرافیایی محدود است به اروپای شرقی، اما تصاویر خشونت‌بار آن از نظر تجربی به هر کشور جنگ‌زده‌ای در هر نقطه‌ای از جهان قابل تعمیم است.  بنابراین، خواندن کتاب بالکان اکسپرس خالی از فایده نخواهد بود برای تمام کسانی که جنگ را لمس کرده‌اند و آن پدیده‌ی مرگ‌بار به نحوی، هرچند کوچک، زندگی‌شان را مختل ساخته است.

جملاتی از کتاب بالکان اکسپرس

«وسط شهر ایستاده بودم و حس می‌کردم زمین زیر پایم سست شده است، همانجا بود که فهمیدم پناه‌جو بودن یعنی همین، اینکه ببینی محتوای زندگی‌ات دارد آرام‌آرام از این ظرف شکسته چکه می‌کند» (همان: 55).

«ما اغلب با اعداد و ارقام، گروه‌ها و دسته‌بندی‌های انتزاعی افراد سروکار داریم نه با اسامی و چهره‌های واقعی. مواجه شدن با درد و رنج در آن سطح خیلی آسان‌تر است تا مواجه شدن با تک تک آدم‌ها» (همان: 185).


منبع: دراکولیچ، اسلاونکا (1401). بالکان اکسپرس، ترجمه‌ی سونا انزابی‌نژاد، تهران: نشر گمان.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

کمونیسم دندان ‌سفید ندارد

کمونیسم دندان ‌سفید ندارد

نگاهی به کتاب کافه اروپا نوشته‌ی اسلاونکا دراکولیچ

لاگوم، هنر تعادل

لاگوم، هنر تعادل

لاگوم، فلسفه‌ای ساده اما عمیق از دل سوئد

رقص بر استخوان‌های پوسیدۀ رؤیای کمونیسم

رقص بر استخوان‌های پوسیدۀ رؤیای کمونیسم

مروری بر کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم نوشته‌ی اسلاونکا دراکولیچ

کتاب های پیشنهادی