کیومرث پارسای با آن «ی» اضافه در انتهای نام خانوادگی اش قرار است از یکه بودن خود بگوید و با نامش از نامیرایی اش؛ چه اینکه اغلب کتاب های ترجمه شده توسط او آثاری ماندگار و پرفروش بودهاند و پس از سال ها همچنان آثاری پرطرفدارند. کیومرث پارسای مترجمی که کتاب "صد سال تنهایی" و برخی دیگر از آثار گابریل گارسیا مارکز و نویسندگان دیگری چون ژوزه ساراماگو را ترجمه کرده است.
او یک مترجم صرف نیست و خود نیز دستی بر قلم دارد؛ عنصری که باعث شده تا ترجمه هایش اغلب از نظر بلاغت و سطح ادبی نسبت به ترجمه های دیگران برتری داشته باشند و به هیچ عنوان خشک و تحت اللفظی به ذهن مخاطب متبادر نشوند. شاید عاملی که او را تحریک کرده تا بسیاری از آثار ترجمه شده را دوباره ترجمه کند همین ارضا نشدنش از ترجمه های پیشین به علت ایده آل گرایی او بوده؛ چنان که کتابهای زیادی مانند صدسال تنهایی، عشق در سالهای وبا و… را میتوان یافت که مترجمان دیگری جز او داشته اند. خود پارسای با تمام ترجمههای موازی اش موافق نیست و در گفتگویی با خبرگزاری کتاب ایران گفته بود: «مترجمان در موازی کاری هیچ کاره اند! ناشران مترجمان را مجبور میکنند تا کتاب هایی را که بارها ترجمه شده باز ترجمه کنند. ناشر از من می خواهد که کتابی را که چندین بار ترجمه شده باز ترجمه کنم و وقتی که به او میگویم این کتاب ترجمه شده فکر میکند دارم بازارگرمی میکنم و میخواهم قیمت ترجمه را بالا ببرم. به من میگوید چقدر میخواهی؟ صفحه ای هفت هزار تومان کافی است؟ به تو چه ارتباطی دارد، تو ترجمه کن پولت را بگیر!». داستان های "مارکز" توسط مترجمان زیادی به زبان فارسی ترجمه شده است. یکی از این مترجم ها، کیومرث پارسای است. وی آثاری مثل "طوفان برگ"، "پاییز پدرسالار"، "صد سال تنهایی"، "عشق سالهای وبا"، "ساعت نحس"، "وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده"، "سرگذشت یک غریق"، "ژنرال در هزار توی خویش" و آثار بسیاری از نویسندگان دیگر را ترجمه کرده است.