کتاب در خیابان مینتولاسا

نویسنده: میرچا الیاده

از همان دوران بلوغ، . نوشتن نوول، داستان و حتی رمان شگرف برایم لذت‌بخش بود. نخستین نثر ادیبانه‌ای که منتشر کردم، چنین عنوانی داشت: حجرالفلاسفه را چگونه کشف کردم. دربارة این رویداد در جای دیگری هم صحبت کرده‌ام. در پاییز سال ۱۹۲۱ مجلة دانستنی‌های عامه یک انشای ادبی را با موضوع علمی بین محصلین به مسابقه گذاشت.

در یک روز یکشنبه به نوشتن پرداختم؛ تمام آن روز و آن شب را بی‌هیچ مشغولیت دیگری در پیش رو داشتم. هنوز آغاز و انجام آن را به خاطر دارم: روزی در آزمایشگاهی سرگرم کار بودم (در آن سال اشتیاق فراوانی به علم شیمی داشتم و آزمایشگاه کوچکی برای خودم در زیر شیروانی ترتیب داده بودم.) و نمی‌دانم به چه علت به خواب رفتم - بدیهی است که خواننده از این موضوع بی‌خبر بود - ناگهان شخصی عجیب و غریب ظاهر شد و برایم دربارة حجرالفلاسفه صحبت کرد. به من اطمینان داد که این یک موضوع افسانه‌ای نیست و در صورتی که پاره‌ای از فرمول‌ها را بدانی، می‌توانی به آن دست یابی به چند آزمایش شیمیدان‌های بزرگ اشاره کرد و به من پیشنهاد کرد که این تجربیات را دوباره بازسازی کنیم. با وجود اینکه قانع نشده بودم، اما پذیرفتم. غریبه انواع گوناگون مواد را با هم مخلوط کرد و زیر آن آتش دمید. سپس گردی بر آن پاشید و فریاد زد: «حالا خوب نگاه کن! نگاه کن!...» حقیقتاً مواد داخل بوته جلوی چشمان من به طلا تبدیل شد. از فرط هیجان دستم به بوته خورد و بوته با سروصدا به کف اتاق واژگون شد. در آن لحظه از خواب پریدم. خود را در آزمایشگاه تنها یافتم. در یک آن فکر کردم که رؤیایم به حقیقت پیوسته، زیرا روی کف اتاق کنار بوته تکه‌ای طلا افتاده بود. تازه وقتی که آن را به دست گرفتم، متوجه شدم که تکه‌ای از کانی پیریت است که شکل ظاهرش به طلا می‌ماند. 

پیشگفتار

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب در خیابان مینتولاسا

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا

معرفی کوتاه کتاب کودک حرفت را بزن ولی با مردم راه بیا نوشته‌ی اسکات کوپر

درس خواندن در مدرسه‌ی بزرگ خلاقیت

مروری بر کتاب نوشتن خلاق نوشته‌ی گابریله لوسر ریکو

باغ و قطره‌های رنگ

معرفی کوتاه کتاب کودک باغ و قطره‌های رنگ نوشته‌ی احمدرضا احمدی

کتاب های پیشنهادی