کتاب هفت ناخدا
لبخندی از آگاهی به آنچه آن موقع هنوز نمیدانستم لبهایش را گل بهیتر و درخشان تر کرد پیش از این سرخی شرمی زیر مهتاب صورتش پخش شده بود. بلند شدم حالا همان انگشت اشاره که به میوه ها اشاره کرده بود خطهای گل قالی را طی میکرد. هولاهول هنوز هم چشمهایم در هر فرصتی میبلعید تکه تکههای او را تا ببینم مطابق تخیل داستان به داستانم رقم خورده یا فراتر واقعی شده... همیشه فکر میکردم که وقتی پیدایش کنم، غرقا غرق در یک شادکامی بی کرانه با زمین و زمان یکی می شوم. اما جدا بودم از همه چیز و آنچه که داشت می گذشت، و به همین سبب میتوانستم ببینم و ثبت کنم.
روایتگر هراس آخرالزمان
مروری بر زندگی و آثار لاسلو کراسناهورکایی برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵
تو نمیدونی چهقدر شجاعت میخواد!
معرفی کتاب کودک هوت و الیو: شجاع بهجای دو نفر نوشتهی جاناتان دی واس
چگونه زنان پیشرو تاریخ ایران را تغییر دادند؟
معرفی کتاب زنان پیشرو (داستانهایی برای دختران ایران) نوشتهی الهام نظری و گلچهره سهراب