کتاب تابوت تهی

نویسنده: آلبرتو باررا تیسکا

زنگ تلفن سکوت شب را شکست. 

میگل سانابریا صدا را نشنید. دستشویی بود، مسواک می‌زد. بئاتریس، زنش، که در سالن تلویزیون نگاه می‌کرد، بدون چشم برداشتن از صفحه تلویزیون، فریاد زد، «تلفن...» تا او را خبر کرده باشد. کلمه "تلفن“ همچون پاره سنگی از راهرو گذشت و به او رسید. سانابریا تلفن را جواب داد. ولاديمير"، برادرزاده‌اش، پشت خط بود، بی‌قرار و عصبی؛ طوری حرف می‌زد انگار کلمات به زور از دهانش بیرون می‌آیند. گفت: «باید همدیگر را ببینیم.» سانابریا پاسخ داد: «کی؟» ولادیمیر گفت: «در اولین فرصت ممکن.» سانابریا پرسید: «اتفاقی افتاده ؟ فوری است؟» ولادیمیر پاسخ داد: «بله، خیلی فوری است. همین حالا از هاوانا رسيده‌ام. هواپیما تازه نشسته است.» سانابریا دیگر چیزی نگفت.

صفحه ۱۷

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب تابوت تهی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

دایی یوسف از تولد تا مرگ

مروری بر کتاب استالین نوشته‌ی سایمن سیبیگ مانتیفوری

حلب در روح من ساکن است

مصاحبه با خالد خلیفه

به سرزمین‌های غریب سفر کنید

معرفی کتاب کودک سفر به سرزمین‌های غریب نوشته‌ی سونیا نمر

کتاب های پیشنهادی