کتاب شاهین مالت

نویسنده: دشیل همت

خاورمدیترانه‌ای

اسپید به هفت تیر نگاه نکرد. دست‌هایش را بالا برد و پس از آنکه روی صندلی‌اش تکیه داد، انگشتان دو دستش را پشت سرش بین هم قرار داد. چشم‌هایش که هیچ حالت خاصی نداشتند روی چهره‌ی کایرو خیره باقی ماندند. کایرو سرفه‌ای خفیف و عذرخواهانه کرد و با لب‌هایی که بخشی از سرخی‌شان را از دست داده بودند، لبخندی عصبی زد. چشم‌های سیاهش خیس و خجالتی و بسیار جدی بودند. قصد دارم اتاق‌های دفترتان را بگردم، آقای اسپید! هشدار می‌دهم که اگر بخواهید مانعی شوید بی‌شک به شما شلیک خواهم کرد.

- بفرمایید.

صدای اسپید مانند صورتش عاری از هر نوع حس و حالتی بود. مرد هفت تیر به دست که لوله‌ی سلاحش را به سمت سینه‌ی ستیر اسپید نشانه رفته بود، دستور داد: «لطفاً بایستید. باید مطمئن شوم که مسلح نیستید.»

اسپید همان طور که پاهایش را صاف می‌کرد با پشت ساق صندلی‌اش را به عقب راند و ایستاد.

صفحه ۶۲

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب شاهین مالت

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تاریخ در این باغ‌ها جایی ندارد

معرفی کتاب باغ‌های تسلا نوشته‌ی پریسا رضا

سفر به سرزمین جادو

مروری بر کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت

به سرخیِ خونِ چکیده بر دست‌ها

مروری بر کتاب «اتاق قرمز» اثر «ادو گاوا رانپو»

کتاب های پیشنهادی