کتاب سرزمین عجایب

نویسنده: جعفر مدرس صادقی

عجب غلطی کردم

عاشق یک دختری بود که همکلاسیش بود، وقتی که دبیرستان می‌رفت عاشق یک دختری بود که خانه شان توی کوچه‌ی درختی بود. خانه‌شان یک حیاط بزرگ داشت با یک عالمه درخت و گل و گیاه و شمشاد و یک استخر بزرگ آن وسط و یک در حیاطشان توی کوچه‌ی درختی بود و یک در حیاطشان توی خیابان يخچال و سه تا برادر داشت که هر سه تا عاشق من بودند. برادرم تا وقتی که دبیرستان می‌رفت، دائم داشت عاشق می‌شد. عاشق دخترهای همسایه، عاشق دوستهای من. هیچ دوست و همسایه‌ای سراغ نداشتم که برادره عاشق او نباشد. و دانشجو هم که بود، عاشق یک نفر بود که من ندیده بودمش. فقط خبر داشتم که با هم اینور و آن ور می‌رفتند و حتا به بابام گفته بود که دلش می‌خواهد با او ازدواج کند و بابام هم حرفی نداشت. مادره بود که می‌گفت زوده ازدواج کنی و رضایت نداد که با دختری که دوست داشت ازدواج کند. برادرم آخر سر خیلی زود و وقتی که دانشجو بود هنوز ازدواج کرد و با دختری که دوست نداشت ازدواج کرد و بلافاصله پشیمان شد. مادره این دختر را گذاشت توی کاسه‌اش که یک نسبت دوری با ما داشت و مادرش با مادرم رفت و آمد داشت. دختری که نه خوشگل بود و نه هیچ سابقه‌ی دوستی و رفاقتی با برادرم داشت.

صفحه ۱۳۷

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب سرزمین عجایب

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: سرزمین عجایب
  • ناشر : مرکز
  • تعداد صفحات: 159
  • شابک: 9789642133628
  • شماره چاپ: 2
  • سال چاپ: 1397
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

آیا جادو نجاتمان می‌دهد؟

مروری بر کتاب آئورا نوشته‌ی کارلوس فوئنتس

شاهد کامل صدا ندارد

مروری بر کتاب باقی‌مانده‌های آشویتس نوشته‌ی جورجو آگامبن

با ذهنت پرواز کن

مروری بر کتاب کودک سالی که یاد گرفتیم پرواز کنیم... نوشته‌ی ژاکلین وودسن

کتاب های پیشنهادی