کتاب اوراد نیمروز
نویسنده: منصور علیمرادی
باد و برکه
آفتاب بالا آمده بود و شن مثل شولایی نرم بدنش را پوشانده بود. چشمهایش میسوخت و پاهایش هنوز از خستگی شب پیش ذُقذُق میکرد. کاسهی چشمها پر از نرمهشن بود و جرأت نداشت پلک بزند. عرق در شیار بینِ شانههایش به راه افتاده بود. کورمال کورمال سرِ گالن هفت لیتری را باز کرد و چند مشت آب به صورت پاشید. به اطراف سر واگرداند:
«هِی وای...!»
بغض در گلویش ورم کرد.
«هِی وای!»
درست روی کلوتی خوابیده بود که در دامنهی آن دریاچهی شور قرار داشت. بعد از یک شب راه رفتنِ بیوقفه به جایی رسیده بود که غروبِ روز پیش آنجا را ترک کرده بود.
برقِ سفیدتابِ رود که در میان تپههای پیشارو پیدا و پنهان میشد، کاهلانه از ذات غبار بیرون میخزید و سینهخیز خودش را به دریاچه میرساند. شبِ اول را در آن طرف دریاچه اُطراق کرده بود و شب دوم را در این طرف.
- نام کتاب: اوراد نیمروز
- ناشر : نیماژ
- تعداد صفحات: 224
- شابک: 9786003675001
- شماره چاپ: 3
- سال چاپ: 1399
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین
مروری بر نمایشنامهی آی بیکلاه، آی باکلاه نوشتهی غلامحسین ساعدی
چطور میتوان دوستیهای ارزشمند را نجات داد؟
مروری بر کتاب کودک دعوای دوستهای صمیمی نوشتهی فرانسس ایتانی
لحظههایی برای خندیدن
مروری بر کتاب آبنبات هلدار نوشتهی مهرداد صدقی
کتاب های پیشنهادی