کتاب سالاریها

نویسنده: بزرگ علوی

سالار قد بلندی داشت. کلة کوچکی روی شانه‌های پهن و سینه گشوده و شکم بزرگ و آویزان او لق‌لق می‌خورد. دو حلقة کبود زیر چشم او نمایان بود و سبیلی کلفت و سر تیز به قیافه‌اش هیبت می‌بخشید. دکمه‌های شیر و خورشید سرداریش را تا زیر شکم انداخته بود. با وجود این حاشیه‌ای از پیراهن سفیدش در فاصله کمر شلوار و جلیقه و در حوالی ناف در نتیجة گندگی شکمش دیده می‌شد. از همین جهت هر وقت از روی صندلی بلند می‌شد، شلوارش را بالا می‌کشید و سرداریش را پایین.

در اطاق کلاه ماهوتی‌اش را برداشته با آن صورتش را باد می‌زد. با دست چپ عرق سرد پیشانی و زغره را خشک کرد و بعد با صدای گرفته‌ای دستور داد: «حکم می‌کنم که تا فردا صبح قبل از طلوع آفتاب پانزده‌دار در میدان جلو دارالحکومه برپا شود و پانزده مجرم به چوب‌ها بسته شوند. هنوز دو رکعت نماز صبح را نخوانده، باید کار انجام یابد.»

صفحه ۷۹

افزودن به پاکت خرید 75,000 تومان

کتاب سالاریها

  • نام کتاب: سالاریها
  • ناشر : نگاه
  • تعداد صفحات: 178
  • شابک: 9789643513597
  • شماره چاپ: 8
  • سال چاپ: 1401
  • موجودی : 1 عدد
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

خوشبخت شوید! این یک دستور است

مروری بر کتاب فرضیه‌ی خوشبختی نوشته‌ی جاناتان هایت

مغزی که همه چیز را می‌فهمد

مروری بر کتاب مغز پویا نوشته‌ی دیوید ایگلمن

نوبل ادبیات ۱۹۰۳

بیورنستی یرنه بیورنسون، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۳

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 75,000 تومان