کتاب سینما به روایت هوارد هاکس
نویسنده: جوزف مک براید
در فیلم شهامت واقعی هم جان وین چنین صحنهای را دارد. میخواهد سیگار بپیچد و نمیتواند. دخترک از دستش میگیرد و میگوید: «بگذار من برایت بپیچم.»
جان وین این جور چیزها یادش میماند و اگر خوب بود تکرارش میکرد.
در فیلم دختری در هر بندر در چند صحنه یک مضمون واحد تکرار میشود: کسی انگشترِ دررفتهی دیگری را جا میاندازد. منظور از این نکته چیست؟
تا به حال محکم به کسی مشت زدهاید؟ اگر بزنید انگشتتان درمیرود و باید یک نفر آن را بگیرد و بکشد و جا بیندازد. من یک بار به همینگوی چنان مشتی زدم که پشت دستم شکست. کاشکی فقط در رفته بود.
چهطور شد که به همینگوی مشت زدید؟
از من پرسید: «بلدی مشت بزنی؟» و من چنان مشتی به او زدم که دستم شکست. همینگوی، چه خندهای میکرد! تمام شب را نشست و برای دست من از قوطی خالی کنسرو تختهی شکستهبندی درست کرد که فردا صبحش با هم بتوانیم به ماهیگیری برویم. [این تختهی شکستهبندی] فایدهای به حالم نکرد و دستم کج ماند که هنوز هم مانده.
صفحه ۸۵
- نام کتاب: سینما به روایت هوارد هاکس
- مترجم: پرویز دوائی
- ناشر : گیلگمش
- تعداد صفحات: 296
- شابک: 9786229703885
- شماره چاپ: 1
- سال چاپ: 1400
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: سینما مصاحبه
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
بیگانه از وجود
مروری بر کتاب گیاهخوار نوشتهی هان کانگ
دوستی که در قلب باقی میماند
معرفی کوتاه کتاب کودک یولانته در جستجوی کریسولا نوشته سباستین لس
دلقک
معرفی کوتاه کتاب کودک دلقک نوشتهی هدا حدادی
کتاب های پیشنهادی