کتاب همینگوی خبرنگار

نویسنده: ویلیام رایت

ژنو، سویس: بعداز ظهر در درة رون1 کنار دریاچة ژنو نسیم می‌وزد. مخالف جریان آب ایستاده‌اید و ماهی می‌گیرید. نسیم به پشتتان می‌خورد و آفتاب پشت گردنتان را گرم می‌کند. کوه‌های سر به فلک کشیدة سفید دو طرف دره قد برافراشته‌اند و قلاب شما در فاصلة مناسبی از ساحل کانالی به نام کانال رون داخل آب است. کانالی که عرض آن کم‌تر از یک متر است و جریان آبی نرم و روان دارد.

یک بار به همین شیوه یک قزل‌آلا صید کردم. احتمالاً ماهی از دیدن طعمة عجیبی که انداخته بودم تعجب کرده و بعد با شجاعت به آن حمله کرده بود. قلاب که داخل دهانش گیر کرد، دو بار به هوا پرید و به شکل زیبایی لابلای خزه‌های زیر آب آن‌قدر این طرف و آن طرف رفت تا بالاخره تسلیم شد و گذاشت او را از لب ساحل بیرون بکشم.

آن قدر قزل‌آلای زیبایی بود که ابتدا قلابش را آزاد نکردم و همان‌طور مدتی نگاهش کردم. بعد هوا به حدی گرم شد که پشت نهر زیر درخت کاجی نشستم و قلاب را از دهان ماهی بیرون آوردم. سپس پاکت گیلاسی را که همراه داشتم باز کردم و گیلاس خوردم. 

صفحه ۸۱

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب همینگوی خبرنگار

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

چطور می‌توان دوستی‌های ارزشمند را نجات داد؟

مروری بر کتاب کودک دعوای دوست‌های صمیمی نوشته‌ی فرانسس ایتانی

«نَه»‌ترسیدن

مروری بر کتاب قدرت بی‌قدرتان نوشته‌ی واتسلاف هاول

از خون برخاسته

مروری بر کتاب اعمال انسانی نوشته‌ی هان کانگ

کتاب های پیشنهادی