کتاب پژواک برانگیز

نویسنده: ریچارد پاورز

تا تو بتوانی زنده بمانی

آن‌چه پر بود، نه سبد ماهی من، که حافظه‌ام بود. مثل سِسک‌های سینه‌سفید، فراموش کرده بودم که هرگز بتوان یک بار دیگر شاهد چیزی بود چون صبحگاه در محل انشعاب رود.

آلدو لئوپولد، سالنامه ناحیه شن‌زار


راه بازگشت‌شان را از شمالگان به جنوب پیدا می‌کنند. خانوادة سه نفره اکنون با ده‌ها خانوادة دیگر پرواز می‌کنند. در اواسط بامداد، آفتاب هوا را گرم می‌کرد و به صورت ستون‌های عریض بالا می‌برد، و پرنده‌ها بیش از یک و نیم کیلومتر بالاتر از سطح زمین پرواز می‌کنند. در فوج‌های هر دم فزاینده در آسمان شناورند، در جهت جنوب به منطقة گرمایی پایین‌تر فرود می‌آیند، تا دوباره از آن‌جا اوج بگیرند. سرعت‌شان به حدود هشتاد کیلومتر در ساعت می‌رسد، و به این شکل هشتصد کیلومتر در روز را با بال زدن با بال‌های خردشان طی می‌کنند. شامگاهان، نرم به سطح زمین فرود می‌آیند و در آب‌های آزاد کم‌عمق که از سال‌های گذشته به‌خاطر سپرده‌اند آشیان می‌گیرند. بر فراز کشتزارهای درو شده می‌خرامند، دایناسورهای بال و پردار زوزه‌کشنده، آخرین بازماندة حیات، پیش از پیدایش ذات / خویشتن.

صفحه ۳۹۱

افزودن به پاکت خرید 145,000 تومان

کتاب پژواک برانگیز

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

شاهد کامل صدا ندارد

مروری بر کتاب باقی‌مانده‌های آشویتس نوشته‌ی جورجو آگامبن

چه کتاب‌هایی در دوران بازنشستگی الهام بخش من هستند؟

نیکی جرارد، نویسنده و روزنامه‌نگار، به ما می‌گوید چه کتاب‌هایی را در دوران بازنشستگی بخوانیم

دوستی که در قلب باقی می‌ماند

معرفی کوتاه کتاب کودک یولانته در جستجوی کریسولا نوشته سباستین لس

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 145,000 تومان