
کتاب شادمانه آرامش داشتن
اغلب به خیال پیدا کردنِ کسی که بتوانیم با او خوشبخت شویم وبرای دستیابی به یک رابطه، رنج و سختی زیادی تحمل میکنیم. اما با در نظر گرفتن چیزی که معمولاً بعد از آن اتفاق میافتد این خیال مایۀ خنده میشود.
ما رؤیای کسی را در سر میپرورانیم که ما را بفهمد، کسی که بتوانیم آرزوها و رازهایمان را با او در میان بگذاریم، کسی که بتوانیم با او شیفته، سرزنده، راحت و کاملاً خودمان باشیم.
تازه با جنبۀ ترسناک قضیه روبهرو میشویم. گاهی وقتها در روابطِ دیگران به این جنبۀ ترسناک برمیخوریم، مثلاً وقتی در اتاق هتل داریم مسواک میزنیم و از پشت دیوار صدای زوجی را میشنویم که سر همدیگر فریاد میزنند، یا وقتی زوج عبوسی را سر میزی در رستوران میبینیم، و البته گاهی وقتها هم این بلا سرِ رابطۀ خودمان نازل میشود.
ما آنقدر که در روابطمان بدرفتاری میکنیم در هیچ زمینۀ دیگری نمیکنیم. ما در روابطمان به کسانی تبدیل میشویم که حتی دوستانمان هم دیگر ما را نمیشناسند.
صفحه 17



در این پشت بام کلیشه راه ندارد!
معرفی کتاب کودک پشت بام ابر دارد نوشتهی تهمینه حدادی

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

خود راه بگویدت که چون باید رفت
مروری بر کتاب و کسی نمی داند در کدام زمین می میرد نوشتهی مهزاد الیاسی بختیاری