کتاب استخوان
نویسنده: علی اکبر حیدری
«کمک... کمک»
دل کاوه ریخت. صدای مرجان بود! مرجان آنجا بود! سریع چرخید و از پشت، پا گذاشت روی اولین پلهی نردبان و پله های بلند بعدی را به حس پیدا کرد و پایین رفت. نور فانوس در خم دیوار مشخص بود. قلب کاوه آنقدر تند میزد که انگار هیچ صدایی به جز صدای قلبش را نمیشنید. بالاخره پاگذاشت روی زمین. میخواست اسم مرجان را فریاد بزند، بگوید که آمدم کمک، اما نمیدانست پشت آن دیوار چه خبر است یا پدربزرگ دارد چهکار میکند.
«چرا من را انداختی اینجا؟»
صفحه76
مروری بر کتاب استخوان نوشتهی علی اکبر حیدری
- نام کتاب: استخوان
- ناشر : چشمه
- تعداد صفحات: 186
- شابک: 9786220101154
- شماره چاپ: 5
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
باغوحش کاغذی
معرفی کوتاه کتاب کودک تو لک لکی یا دارکوب؟ نوشتهی علی خدایی
کدام کتابها میتوانند در پذیرش و تحمل طلاق والدینم به من کمک کنند؟
فرانچسکا سگال کتابهایی برای پذیرش و تحمل طلاق پیشنهاد میکند
هنر در حصار توتالیتاریسم و اخلاق
مروری بر کتاب حد و مرزهای هنر نوشتهی تزوتان تودوروف
کتاب های پیشنهادی