
کتاب ابر و كوچه
این دل که می لرزد میان سینه تو،
این دل که دریای وفا و مهربانیست،
این دل که جز با مهربانی آشنا نیست؛
این دل،دل تو، دشمن توست
زهرش، شراب جام رگ های تن توست
این مهربانی ها، هلاکت می کند، از دل حذر کن
از دل حذر کن!
صفحه 51



عشق میتواند انسان را به دروغهای بزرگی وادار کند
مروری بر نمایشنامهی نوای اسرارآمیز نوشتهی اریک امانوئل اشمیت

یک آدم چگونه میتواند گاو شود؟
معرفی نمایشنامهی گاو نوشتهی غلامحسین ساعدی

زن در حاشیه تاریخ یا قلب روایت؟ تحلیل جنسیت در تاریخ ایران
مروری بر کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم؟ نوشتهی افسانه نجمآبادی