کتاب شب های تهران
نویسنده: غزاله علیزاده
تابستان پنج سال بعد سه آشنای بهزاد - ابوالعلا و اردوان و خانم فرهودی - در یک نگارخانه ترتیب عرضهی آثار او را دادند.
از جای تابلوها، جهات تابش نور، فضای باسمهیی آنجا خوشش نمیآمد. تالار تاریکی، شش گوش و ناهمسان، نبش خیابان بود، نه بهتر و نه بدتر از جاهای دیگر. اما نفس این کار سرپوش یک تخالف ذهنی بود.
در شب افتتاح خود را شبیه جنینی در شیشهى الكل میدید، کهربایی، شناور و منفعل، سر بزرگ و بند ناف پیچیده دور پاها. مردم میآمدند و با چشمهایی بازتاب حسهای چندگانه و ناهمگون، کنجکاوی و تردید و بیزاری او را نگاه میکردند، در گوش هم جملهیی میگفتند و میخندیدند.
خانم فرهودی با خود مرد جوان را این سو و آن سو میبرد، معرفی میکرد و دست بر شانهاش میگذاشت. برای توفیق او کوکتل و آب میوه مینوشیدند. عطر تن زنها، بوی توتون پیپ و سر شب تابستان، مخلوطی از دود تیرهی ماشینها، سرخ کردن ارد، غبار کوچه و گرما که بهرغم تهویهها، در تابش نورافکنها جان میگرفت، او را به سرگیجه دچار میکرد.
صفحه ۱۳۳- نام کتاب: شب های تهران
- ناشر : توس
- تعداد صفحات: 638
- شابک: 9789643155155
- شماره چاپ: 9
- سال چاپ: 1402
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: گالینگور
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
آیا جادو نجاتمان میدهد؟
مروری بر کتاب آئورا نوشتهی کارلوس فوئنتس
ماه؛ دوستی برای زمین
مروری بر کتاب کودک من ماه هستم نوشتهی استیسی مک آنلتی
آنچه نوجوانها باید بخوانند
مروری بر چند رمان برای 12 تا 18 سالهها
کتاب های پیشنهادی