کتاب مثنوی معنوی
نویسنده: مولانا جلال الدین محمد بلخی(مولوی)
گفت ای شه خلوتی کن خانه را
دور کن هم خویش و هم بیگانه را
کس ندارد گوش در دهلیزها
تا بپرسم زین کنیزک چیزها
خانه خالی ماند و یک دیار نه
جز طبیب و جز همان بیمار نه
نرم نرمک گفت شهر تو کجاست
که علاج اهل هر شهری جداست
واندر آن شهر از قرابت کیستت
خویشی و پیوستگی با چیستت
دست بر نبضش نهاد و یک بیک
باز میپرسید از جور فلک
مطالب پیشنهادی
رد پای ماندگار
ابراهیم گلستان: مروری بر زندگی و آثار
شاهد کامل صدا ندارد
مروری بر کتاب باقیماندههای آشویتس نوشتهی جورجو آگامبن
تن تن و هرژه
دربارهی هرژه و آفرینش ماجراهای تن تن
کتاب های پیشنهادی