
کتاب من تا ما
در حالی که سوار اتوبوس بودم و عازم مدرسه بودم، نگاه دیگری به عکس اقبال در روزنامه انداختم؛ او جلیقهی قرمز براقی به تن داشت و دستش را بالا برده بود. یک روز از معلم خود پرسیدم آیا میتوانم برای کلاس حرف بزنم، اگرچه حرف زدن در مقابل دیگران چندان مورد علاقه ام نبود. هنوز هم به خاطر میآورم که چگونه دستپاچه و عصبی در مقابل بچه ها ایستاده بودم و چگونه وقتی که از فاجعه ی زندگی بچه هایی چون اقبال حرف میزدم، کلاس در سکوت محض فرو میرفت.
صفحه 7



پوملو، فیلی که فرق اینجا و آنجا را نمیداند!
معرفی کتاب کودک آموزش مفاهیم با پوملو ، فیل فیلسوف 1 / تفاوتها نوشتهی رامونا بدسکو

فصل پنجم، فصل دیوانگی
معرفی نمایشنامهی اشتیاق باغبان نوشتهی ژان پیر سارازاک

روزی که مریم، آذر و سردار مریم مسیر تاریخ را تغییر دادند
معرفی مجموعه کتاب زنان و مردانی که ایران را ساختهاند