کتاب یک روز از زندگی زنی که لبخند می زند

نویسنده: مارگارت درابل

صبح که زن از خواب بیدار شد، در همان لحظه، درست وقتی هشیار شد، می‌توانست بگوید دلیل خوبی دارد از خودش راضی باشد. چند لحظه‌ای همان‌جا ساکت دراز کشید و از این حس ناآشنا لذت برد، سعی نکرد چیزی را جایگزینش کند، قدردان آن گرمای مبهم و آسوده این حسش بود. از او در برابر صدای خُروپفِ نامطبوع شوهرش محافظت می‌کرد، در برابر فکر آماده کردن صبحانه، سرمای کف‌پوش در آن لحظه‌ای که بالاخره خودش را از تخت بیرون می‌کشید. باید کِوین را بیدار می‌کرد. این روزها همه‌اش خواب می‌ماند و آن‌قدر لفتش می‌داد تا لباس بپوشد و صبحانه بخورد که زن حیران بود چه‌طور هر روز دیر به مدرسه نمی‌ رسد. هیچ‌وقت به ذهنش نمی‌رسید مجبورش کند زودتر بخوابد، دلش نمی‌آمد جلو تلویزیون تماشا کردنش را بگیرد و در هر حال خودش هم از هم‌نشینی با او لذت می‌برد. خوشش می‌آمد شب‌ها دوروبرش باشد و با آن حال‌وهوای هفت‌سالگی به جک‌های بخندد که نمی‌فهمد. جک‌هایی که خودش هم گاهی نمی‌فهمید و نمی‌توانست وقتی پسر می‌پرسید آنها را توضیح بدهد. پسر گله می‌کرد: «تو هیچ‌چی نمی‌دانی مامان.» اما زن سرزنش او را

صفحه 123


متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب یک روز از زندگی زنی که لبخند می زند

متاسفانه این کتاب موجود نیست
  • نام کتاب: یک روز از زندگی زنی که لبخند می زند
  • مترجم: شبنم بزرگی
  • ناشر : ناهید
  • تعداد صفحات: 290
  • شابک: 9786005865493
  • شماره چاپ: 1
  • سال چاپ: 1396
  • نوع جلد: شمیز
  • دسته بندی: داستان انگلیسی
  • امتیاز: امتیازی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

هفت دهه در مصر معاصر

نجیب محفوظ: مروری بر زندگی و آثار

پادشاه ژانر وحشت

استیون کینگ: مروری بر زندگی و آثار

ده کتاب برتر درباره‌ی افسردگی

از کتاب آناتومی مالیخولیا اثر رابرت برتون در قرن هفدهم تا بینش‌های جدید ادوارد بالمور راهنمای خوش‌آمدگویی به یکی از تنهایی‌ترین تجربه‌های بشری هستند

کتاب های پیشنهادی