
کتاب سلام خداحافظ
به ساعت نگاه میکنم
حدود سه نصف شب است
چشم میبندم تا مباد که چشمانت را
از یاد برده باشم
و طبق عادت، کنار پنجره میروم.
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایههای کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیهها
و صدای هیجانانگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس!
از شوق به هوا میپرم چون کودکیم و خوشحال که هنوز
معمای سبزی رودخانه از دور
برایم حل نشده است.
آری از شوق به هوا میپرم
و خوب میدانم.
سالهاست که مردهام.
صفحه 28



آخرین نمایش مقدس زمان ما
معرفی کتاب پابهتوپ نوشتهی ولریو کورچو

در مدح و ستایش نومیدی؛ بیماریِ روح
مروری بر کتاب بیماری منتهی به مرگ نوشتهی سورن کییرکگور

«استعداد ممکن است موقتی باشد و کمتر کسی هم میتواند همهی عمر نگهش دارد»
بخشی از کتاب «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» اثر هاروکی موراکامی