
کتاب کفشدوزک
لارنس پروژهای کوچک هم در دست اجرا داشت؛ کتابی پانزده هزار کلمهای درباره توماس هاردی رماننویس در مجموعهی «نویسندگان روزی» که در ماه جولای به او سفارش داده شده بود. در کلبهای در چشام، بیست مایل دورتر از لندن و با مجموعهی کامل کتابهای هاردی که ادوارد مارش بهعنوان هدیهی عروسی بهشان داد، لارنس تمام پاییز را صرف کار بر روی همین کتاب کرد. اما وضعیت ذهنی او باعث شد تا تنها به بیان فلسفهی شخصی خود بپردازد: «نوعی اعتراف قلبی» (نامههای II: 235). «قرار بود که کتاب دربارهی توماس هاردی باشد اما به همهچیز در این جهان فانی ارتباط دارد الا همین» (نامههای II: ۲۲۰). کتاب هرگز بهصورت یک مجموعه درنیامد و حتی دربارهی اینکه اثر مورد تأیید لارنس بود هم تردیدهایی وجود دارد. اما به لارنس درک جدیدی از دوگانگیهای پایدار بشری داد که آنها را در بازنویسی حلقهی ازدواج به کار گرفت.
صفحه ۲۹

رابطهی شکار و شکارچی
معرفی کتاب روباه نوشتهی دی. اچ. لارنس

روایتی از آن تصویر آخر
معرفی نمایشنامهی بانویی از تاکنا نوشتهی ماریو بارگاس یوسا

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»