
کتاب دست هایی چنین کوچک
کتاب «کوتاه دستهایی چنین کوچک»، اثر نویسنده اسپانیایی، آندره باربا، با داستانی هولناک و کابوس وار، به سراغ موضوع آسیب های دوران کودکی می رود. کتاب کوتاه دستهایی چنین کوچک، پرسش عمیقی را مطرح می کند: آیا کودکان هم می توانند عمداً دچار قساوت شوند و بی رحمی از خود نشان دهند؟
در دنیایی که اغلب کودکی را با معصومیت و پاکی پیوند می دهیم، کتاب «کوتاه دستهایی چنین کوچک»، روایتی تکان دهنده و تأمل برانگیز از تاریکی های پنهان در دل کودکی ارائه میدهد.
کتاب کوتاه دستهایی چنین کوچک با زبانی شیوا و روایتی گیرا، ما را به سفری هولناک به اعماق روان یک دختر بچه می برد که پس از یک حادثه تلخ، دنیای او به کلی دگرگون میشود.
مارينا، شخصیت اصلی داستان، پس از از دست دادن والدينش و تحمل اسیب های جسمی و روحی، به پرورشگاهی منتقل می شود. در این محیط جدید، او با دختران دیگری روبرو میشود که هر یک به نوبه خود زخم هایی عمیق را پنهان کردهاند. روابط بین این دختران، آمیخته ای از عشق، نفرت، حسادت و ترس است و خواننده را به دنیایی تاریک و مبهم میکشاند.
باربا با مهارت تمام، به اعماق روان شخصیت های داستان نفوذ می کند و نشان می دهد که حتی در دل کودکان نیز می توان ریشه های خشونت و بی رحمی را یافت. او با استفاده از نمادهایی قدرتمند مانند عروسک، به بررسی مفاهیم پیچیده ای چون هویت، تنهایی و ترس میپردازد.
کتاب «دستهایی چنین کوچک»، با استفاده از زبانی شاعرانه و تصاویری قوی، دنیایی و هم آور و جذاب را خلق میکند. ساختار روایی کتاب کوتاه دستهایی چنین کوچک با پیچش های غیر منتظره و فضاهای مبهم، خواننده را درگیر خود می کند. بار با با مهارت تمام، از نمادها و استعاره ها برای بیان مفاهیم عمیق استفاده می کند و خواننده را به تفسیرهای شخصی از داستان دعوت میکند.
مقدمه دبیر مجموعه
بیتا دارابی
