
کتاب چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد
راستش این کتاب چندان هم درباره ی آن «شوستا کوویچ» نیست. درباره ی آن آهنگساز پیچیده و رنج کشیده و ترس خورده از ساتور و سرکوب نیست که کتاب های متعددی درباره اش نوشته شده است. این کتابی است درباره ی لذت رهایی بخش موسیقی.
استیون جانسون، موسیقیدان و منتقد برجسته ی موسیقی، در طول این نوشتار با صداقتی تحسین برانگیز تجربه های شخصی ای را که از روند درمان بیماری افسردگی اش داشته است گره میزند به تأویل و تفسیرهای فنی و تاریخ هنری که از موسیقی «شوستا کوویچ» ارائه می دهد و از دل این دو جریان موازی خواننده را هم با زندگی و آثار آهنگساز آشنا میکند و هم اهمیت نورانی و شفا بخش هنر را گوشزد میکند.
ساختار کتاب از منظر نوع روایت کم نظیر است. چندان که بعید به نظر میرسد در حوزه ی نقد و تحلیل موسیقی تا به حال به چنین چیزی برخورده باشیم. منتقد میان خود افسرده اش که دارد برای درمان دست و پا میزند و آهنگسازی که موضوع نوشتار اوست نوعی هم ذات پنداری ایجاد می کند و رفته رفته هم خودش و هم آهنگساز رنجور را از دل ظلمات به سمت نور پیش می برد.
مروری بر کتاب چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد نوشته استیون جانسون را در آوانگارد بخوانید.


از پشت عینک دودی
مروری بر کتاب سر کلاس با کیارستمی نوشتهی پال کرونین

تو همانی که امشب در رؤیا خواهم دیدش
یادداشتی بر کتاب «تو مثل من فردا دنیا آمدی: نامهنگاریها (۱۹۲۲-۱۹۳۶)، نویسندگان: مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک، راینر ماریا ریلکه»

در آن جنگلهای شمال
معرفی کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی