کتاب نانتاس
او حماقت کرده و عاشق فلاوی شده بود. بنایی که میساخت خرد میشد مانند کاخی کاغذی که با فوت بچهای فرو میریزد فلاکت بار بود به تنبیه یک شاگرد میوه دزد میمانست که شاخهی زیرپایش را میشکند و همان جایی که خطا میکند میمیرد.
زندگی احمقانه بود، مردان برتر همان قدر معمولی و مبتذل به پایان راه میرسیدند که احمقها!
زن در حاشیه تاریخ یا قلب روایت؟ تحلیل جنسیت در تاریخ ایران
مروری بر کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم؟ نوشتهی افسانه نجمآبادی
بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو
خانه جستوجوگر رؤیاست
مروری بر کتاب خانه نوشته یودیت هرمان